کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فی المثل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فی المثل
/felmasal/
معنی
بهطور مثال؛ مثلاً.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
برای نمونه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فی المثل
فرهنگ واژههای سره
برای نمونه
-
فی المثل
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] felmasal بهطور مثال؛ مثلاً.
-
فی المثل
دیکشنری فارسی به عربی
مثل
-
واژههای مشابه
-
في
دیکشنری عربی به فارسی
بسوي , بطرف , به , در , پهلوي , نزديک , دم , بنابر , در نتيجه , بر حسب , از قرار , بقرار , سرتاسر , مشغول , توي , لاي , هنگامه , در موقع , درون , دروني , مياني , داراي , شامل , دم دست , رسيده , امده , به طرف , نزديک ساحل , با امتياز , در ميان گذاشتن ...
-
فِي
فرهنگ واژگان قرآن
در
-
فی الفور
فرهنگ واژههای سره
در دم
-
فی الواقع
فرهنگ واژههای سره
به راست
-
فی نفسه
فرهنگ واژههای سره
به خودی خود
-
فی الجمله
فرهنگ فارسی معین
(فِ لْ جُ مْ لِ) [ ع . ] (ق .) خلاصه ، خلاصه کلام ، اصل کلام .
-
فی مابین
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق مر.) در میان ، دربین .
-
فی نفسه
فرهنگ فارسی معین
(نَ فْ س ) [ ع . ] (ق .)به خویش ، به خودی خود.
-
فی زدن
لغتنامه دهخدا
فی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم بازار، نرخ تعیین کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فی شود.
-
خجسته فی
لغتنامه دهخدا
خجسته فی . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ف َ ] (ص مرکب ) نکوسایه . سایه مبارک . سایه با یمن ، سایه با میمنت : فرخ فری که بر سرش از ماه و آفتاب چتر است چون دو بال همای خجسته فی .منوچهری .
-
استوطن فى
دیکشنری عربی به فارسی
لانه كرد در , سكنى گزيد در , جاى گرفت در , ساكن شد در , را مسكن و مأوا كرد