کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فی الفور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فی الفور
/felfo[w]r/
معنی
بیدرنگ؛ فوراً.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
در دم
دیکشنری
immediately, promptly
-
جستوجوی دقیق
-
فی الفور
فرهنگ واژههای سره
در دم
-
فی الفور
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: فیالفَور] felfo[w]r بیدرنگ؛ فوراً.
-
واژههای مشابه
-
في
دیکشنری عربی به فارسی
بسوي , بطرف , به , در , پهلوي , نزديک , دم , بنابر , در نتيجه , بر حسب , از قرار , بقرار , سرتاسر , مشغول , توي , لاي , هنگامه , در موقع , درون , دروني , مياني , داراي , شامل , دم دست , رسيده , امده , به طرف , نزديک ساحل , با امتياز , در ميان گذاشتن ...
-
فِي
فرهنگ واژگان قرآن
در
-
فی المثل
فرهنگ واژههای سره
برای نمونه
-
فی الواقع
فرهنگ واژههای سره
به راست
-
فی نفسه
فرهنگ واژههای سره
به خودی خود
-
فی الجمله
فرهنگ فارسی معین
(فِ لْ جُ مْ لِ) [ ع . ] (ق .) خلاصه ، خلاصه کلام ، اصل کلام .
-
فی مابین
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] (ق مر.) در میان ، دربین .
-
فی نفسه
فرهنگ فارسی معین
(نَ فْ س ) [ ع . ] (ق .)به خویش ، به خودی خود.
-
فی زدن
لغتنامه دهخدا
فی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول مردم بازار، نرخ تعیین کردن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فی شود.
-
خجسته فی
لغتنامه دهخدا
خجسته فی . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ف َ ] (ص مرکب ) نکوسایه . سایه مبارک . سایه با یمن ، سایه با میمنت : فرخ فری که بر سرش از ماه و آفتاب چتر است چون دو بال همای خجسته فی .منوچهری .
-
استوطن فى
دیکشنری عربی به فارسی
لانه كرد در , سكنى گزيد در , جاى گرفت در , ساكن شد در , را مسكن و مأوا كرد
-
في العراء
دیکشنری عربی به فارسی
زبر , خشن , درشت , زمخت , ناهموار , ناهنجار , دست مالي کردن , بهم زدن , زمخت کردن