کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیل و فنجون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیل و فنجون
لهجه و گویش تهرانی
متضاد اندازه
-
واژههای مشابه
-
فيل
دیکشنری عربی به فارسی
پيل , فيل
-
فِيلِ
فرهنگ واژگان قرآن
فيل
-
Proboscidea
فیلسانان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] راستهای که فقط دارای یک خانواده به نام فیلیان است که بزرگترین جانوران زندۀ روی خشکیاند
-
گوش فیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] (زیستشناسی) gušfil = پیلگوش
-
چس فیل
فرهنگ فارسی معین
(چُ س ) (اِمر.) دانة ذرت بو داده شده .
-
شاه فیل
لغتنامه دهخدا
شاه فیل . (اِخ ) دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 70 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
فیل استخوان
لغتنامه دهخدا
فیل استخوان . [ اُ ت ُ خوا / خا ] (اِ مرکب ) استخوان فیل . پیلسته . عاج . پیل استخوان . رجوع به فیلسته شود.
-
فیل افکنی
لغتنامه دهخدا
فیل افکنی . [ اَ ک َ ] (حامص مرکب ) پیل افکنی . (فرهنگ فارسی معین ). عمل پیل افکن . دلیری . زورمندی . توانایی بسیار.
-
فیل امرود
لغتنامه دهخدا
فیل امرود. [ اَ ] (اِ مرکب ) پیل امرود. (فرهنگ فارسی معین ). نوعی امرود بزرگتر از انواع دیگر.
-
فیل اوژن
لغتنامه دهخدا
فیل اوژن . [ اَ / اُو ژَ ] (نف مرکب ) پیل اوژن . (فرهنگ فارسی معین ). پیل افکن . پیل کش . آنکه بتواند پیل را از پای درآورد. بسیار نیرومند.
-
فیل بار
لغتنامه دهخدا
فیل بار. (اِ مرکب ) پیل بار. (فرهنگ فارسی معین ). پیلوار. باری که یک فیل بتواند حمل کند. رجوع به پیلوار شود.
-
فیل بچه
لغتنامه دهخدا
فیل بچه . [ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) بچه ٔ فیل . فیل کوچک . (یادداشت مؤلف ).
-
فیل پیکر
لغتنامه دهخدا
فیل پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (ص مرکب ) پیل پیکر. (فرهنگ فارسی معین ). بزرگ . عظیم . قوی هیکل . || دارای تصویر فیل : فیل پیکر درفش . رجوع به پیل پیکر شود.