کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیض آباد لال ها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
ده فیض محمد فخیره
لغتنامه دهخدا
ده فیض محمد فخیره . [ دِه ْ ف َ م ُ ح َم ْ م َ ف َ رِ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در هفت هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
امانت فیض آبادی
لغتنامه دهخدا
امانت فیض آبادی . [ اَ ن َ ت ِ ف َ ] (اِخ ) (مولوی میر امانت علی ...) از شاعران پارسی گوی است . رجوع به تذکره ٔ روز روشن تألیف محمد مظفر حسین صبا چ هوپال صص 70-71 و فرهنگ سخنوران شود.
-
بیکزاده ٔ فیض اﷲبیگی
لغتنامه دهخدا
بیکزاده ٔ فیض اﷲبیگی . [ ب َ دَ ی ِ ف َ ضُل ْ لاه ب َ ] (اِخ ) از ایلات ساکن اطراف مهاباد. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 109).از ایلات اطراف ساوجبلاغ مکری آذربایجان و مرکب از 1500 خانوار و شغل آنان زراعت است . (یادداشت مؤلف ).
-
دعای فیض و برکت
دیکشنری فارسی به عربی
نعمة
-
جستوجو در متن
-
dummies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوه ها، ادمک، عروسک، مانکن، ادم ساختگی، شخص لال و گیج و گنگ، بطور مصنوعی ساختن
-
چکاله
لغتنامه دهخدا
چکاله . [ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ)قطرات و قطره ها. (ناظم الاطباء). چکه ها. چیکله ها. (در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ).
-
ترلال
لغتنامه دهخدا
ترلال . [ ت ِ ] (اِخ ) بلوکی است که بر جانب جنوب شهر کشمیر افتاده و اصل آن تین لال بوده زیرا که از قیمت سه لعل آنجا آباد شده و بلغت کشمیری تین ، سه را گویند و لال نام پارسی اصل لعل است و لعل معرب لال است و این لغت از لغت کشمیری و پارسی مرکب شده و این...
-
مفت آباد
لهجه و گویش تهرانی
محل زاغه نشین ها
-
نوش آباد
لغتنامه دهخدا
نوش آباد. (اِخ ) قصبه ای است از بخش آران شهرستان کاشان ، در 4 هزارگزی مغرب آران در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 5250 تن سکنه دارد. آبش از قنات ها، محصولش غلات و پنبه وتنباکو و ابریشم و انار و انجیر و انگور، شغل مردمش زراعت و گله داری و قالی بافی و پ...
-
آباد
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] ( اِ.) جِ ابد؛ جاوید بودن ها.
-
احمدچاله پی
لغتنامه دهخدا
احمدچاله پی . [ اَ م َ ل َ پ َ ] (اِخ ) یکی از قراء لال آباد از بارفروش . رجوع بکتاب مازندران رابینو ص 44 و 118 شود.
-
چقو
لغتنامه دهخدا
چقو. [ چ َ ] (اِ) همان چاقو است . (از آنندراج ). تلفظی از «چاقو» در بعضی لهجه ها. آلتی تیز و برنده ، دارای دسته و تیغه که اقسام کوچک و بزرگ دارد و بعضی اشخاص نیز نوعی از آن را با خود دارند. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ) و رجوع به...
-
ولی آباد
لغتنامه دهخدا
ولی آباد. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و سردسیری است . سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه ها و محصول آن غلات و لبنیات و پشم . شغل مردم آن زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ...
-
همت آباد میربیک
لغتنامه دهخدا
همت آباد میربیک . [ هَِ م ْ م َ دِ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش دلفان شهرستان خرم آباد که 270 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ها و محصول عمده اش غله و پشم و کاردستی مردم بافتن سیاه چادر است . ساکنان از طایفه ٔ مال موله اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
طالب آباد
لغتنامه دهخدا
طالب آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) محلی است فعلاً ایستگاه شماره ٔ 32 راه آهن شمال ، با نام بهرام ، اما پیشتر طالب آباد خوانده میشد. بواسطه ٔ نزدیکی به تپه ها و خرابه هائی منسوب به بهرام گور، از طرف فرهنگستان بدین نام (بهرام ) نامیده شد. فاصله اش تا تهران ، 26...