کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیضان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فیضان
/fayazān/
معنی
۱. فراوان شدن آب و روان گشتن آن؛ فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن.
۲. لبریز شدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
emanation
-
جستوجوی دقیق
-
فیضان
فرهنگ فارسی معین
(فَ یَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بسیار شدن آب و سرریز شدن آن ، لبریز شدن . 2 - (اِ مص .) ریزش ، ریزش آب .
-
فیضان
لغتنامه دهخدا
فیضان . [ ف َ ی َ ] (ع مص ) بسیار شدن آب ، چندانکه روان گردد. (منتهی الارب ). لبریز شدن . (فرهنگ فارسی معین ). || لبالب رفتن رود. || آشکار کردن راز را. (منتهی الارب ). || (اِمص ) ریزش آب . || ریزش . فیض . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فیض شود.
-
فیضان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] fayazān ۱. فراوان شدن آب و روان گشتن آن؛ فروریختن آب از ظرفی یا از جایی از کثرت آن.۲. لبریز شدن.
-
واژههای مشابه
-
فيضان
دیکشنری عربی به فارسی
سيل , طوفان , رو د , دريا , اشک , غرق کردن , سيل گرفتن , طغيان کردن
-
واژههای همآوا
-
فیظان
لغتنامه دهخدا
فیظان . [ ف َ ی َ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به فیظ شود.
-
جستوجو در متن
-
رو د
دیکشنری فارسی به عربی
فيضان
-
سیل گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
فيضان
-
طغیان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فيضان
-
سیل
دیکشنری فارسی به عربی
جريان , سيل , فيضان
-
غرق کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اغرق , فيضان
-
اشک
دیکشنری فارسی به عربی
دمعة , فيضان , محلول ملحي
-
طوفان
دیکشنری فارسی به عربی
اعصار , عاصفة , فيضان , کارثة