کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیصله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فیصله
/feysale/
معنی
حلوفصل کارها.
〈 فیصله دادن: (مصدر متعدی) به انجام رساندن کارها؛ خاتمه دادن.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: فیصله داد
بن حال: فیصله ده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیصله
فرهنگ فارسی معین
(فَ یا فِ صَ لِ) [ ع . فیصل ] نک فیصل .
-
فیصله
لغتنامه دهخدا
فیصله . [ ف َ / ف ِ ص َ ل َ/ ل ِ ] (از ع ، اِ) فیصل . مأخوذ از فیصل عربی است ودر مآخذ لغت عرب استعمال و ضبط آن دیده نشده است .- فیصله دادن ؛ فیصل دادن . حل و فصل کردن . به پایان بردن . به فیصل رسانیدن .- فیصله یافتن ؛ فیصل یافتن . مقابل فیصله دادن...
-
فیصله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی. فارسی] feysale حلوفصل کارها.〈 فیصله دادن: (مصدر متعدی) به انجام رساندن کارها؛ خاتمه دادن.
-
واژههای مشابه
-
فیصله دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) دعوا و مرافعه ای را خاتمه دادن .
-
فیصله یافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خاتمه یافتن ، به پایان رسیدن .
-
فیصله دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اطرد
-
جستوجو در متن
-
فیصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فَیصل] [قدیمی] feysal = فیصله〈 فیصل دادن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = فیصله 〈 فیصله دادن
-
حل و فصل
فرهنگ گنجواژه
پایان دادن، فیصله دادن.
-
حلوفصل کردن
واژگان مترادف و متضاد
فیصله دادن، حل کردن، رسیدگی کردن، سروسامان دادن
-
solve
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل، حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن
-
solves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل می کند، حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن
-
solving
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن
-
solved
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حل شد، حل کردن، فیصل دادن، فیصله کردن، رفع کردن، گشادن، باز کردن