کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فیزیوتراپی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فیزیوتراپی
/fiziyot[e]rāpi/
معنی
معالجۀ بیمار بهوسیلۀ عوامل فیزیکی، مانندِ کشش و نرمش اندامها، ورزش، و استفاده از امواج نور، صوت و یا جریان برق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فیزیوتراپی
فرهنگ فارسی معین
(یُ تِ) [ فر. ] (اِ.) عمل درمان بیماری ، ضعف یا نقص های بدنی با انجام دادن حرکت های اصولی مفاصل و اندام ها به کمک اسباب های ویژه با یاری درمانگر، فیزیک درمانی . (فره ).
-
فیزیوتراپی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: physiothérapie] (پزشکی) fiziyot[e]rāpi معالجۀ بیمار بهوسیلۀ عوامل فیزیکی، مانندِ کشش و نرمش اندامها، ورزش، و استفاده از امواج نور، صوت و یا جریان برق.
-
جستوجو در متن
-
phytoecological
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
facinorousness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
iatrophysics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
physiotype
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
physometra
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
physianthropy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
faciobrachial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
physiocratic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
physicotherapeutic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
automysophobia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
ventriculoscopy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی
-
pharyngotherapy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیزیوتراپی