کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فکپسرفته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فَکُّ
فرهنگ واژگان قرآن
آزاد كردن - باز كردن
-
فک
دیکشنری فارسی به عربی
فک
-
رفته
فرهنگ فارسی معین
(رَ تِ) (ص مف .) 1 - روانه شده . 2 - کوچ کرده .3 - گذشته ، سپری شده .4 - درگذشته ، مرده .
-
رفته
فرهنگ فارسی معین
(رُ تِ) (ص مف .) روبیده .
-
رفته
فرهنگ فارسی معین
رفته (رَ تِ. رَ تِ) (ق مر.) اندک اندک ، به تدریج .
-
رفته
لغتنامه دهخدا
رفته . [ رَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) حرکت کرده . روان شده . مقابل آمده . (فرهنگ فارسی معین ). از جای بشده . درآمده . (یادداشت مؤلف ) : وین لاشه خر ضعیف بدره رااندر دم رفته کاروان بندم . مسعودسعد.آن رفته که بود دل بدو مشغولم وافکنده به شمشیر جفا مقتولم . ...
-
رفته
لغتنامه دهخدا
رفته . [ رُ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) اسم مفعول مشتق از رفتن به معنی جاروب شده . (از ناظم الاطباء). روفته . روبیده . (فرهنگ فارسی معین ) : ای زودگرد گنبد بررفته خانه ٔ وفا به دست جفا رفته . ناصرخسرو.تا غنچه ٔ گل شکفته گرددخار از در باغ رفته گردد. نظامی . |...
-
رفته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [جمع: رفتگان] rafte ۱. گذشته؛ سپریشده: عمر رفته.۲. [مجاز] درگذشته؛ مرده.۳. [مقابلِ آمده] روانهشده.۴. [قدیمی] از دسترفته.۵. (صفت مفعولی) [قدیمی] برزبانآمده؛ گفتهشده.〈 رفتهرفته: (قید) بهتدریج و تٲنی؛ کمکم؛ اندکاندک.
-
رفته
دیکشنری فارسی به عربی
بعيدا
-
رفته رفته
لغتنامه دهخدا
رفته رفته . [ رَ ت َ / ت ِ رَ ت َ / ت ِ ] (ق مرکب ) پابپا و قدم بقدم و درجه به درجه . متدرجاً. کم کم و در امتداد زمان . (ناظم الاطباء). کنایه از تأنی و تدریج است و این مجاز است . (آنندراج ). بتدریج . (فرهنگ نظام ). اندک اندک . بتأنی . کم کم . خردخر...
-
رفته رفته
دیکشنری فارسی به عربی
بشکل تدريجي
-
رفته رفته
لهجه و گویش تهرانی
تدریجی
-
رفته رفته
واژهنامه آزاد
در گذر زمان.
-
retrognathia, retrognathism
پسرفتگی فک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] عقب بودن یک فک نسبت به فک دیگر یا نسبت به جمجمه
-
maxillary retrognathia, superior retrognathia
پسرفتگی فک بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] عقب بودن فک بالا که معمولاً با عقب بودن بخش میانی صورت، قاعدۀ بینی (nasal base) و لب بالا همراه است متـ . پسرفتگی بَرواره