کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فکوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فکوک
لغتنامه دهخدا
فکوک . [ف ُ ] (ع مص ) رهانیدن و بیرون آوردن گروی را. (منتهی الارب ). فَک ّ. (از اقرب الموارد). رجوع به فک شود.
-
جستوجو در متن
-
فکة
لغتنامه دهخدا
فکة. [ ف َک ْ ک َ ] (ع اِمص ) گولی . || سستی . || (مص ) گول گردیدن و سست شدن . (منتهی الارب ). الحمق فی استرخاء.(از اقرب الموارد). رجوع به فک ، فکوک و فکاک شود.
-
صدرالدین
لغتنامه دهخدا
صدرالدین . [ ص َ رُدْ دی ] (اِخ ) قونیوی ، محمدبن اسحاق . مؤلف حبیب السیر آرد: شیخ در میدان کسب علوم ظاهری و باطنی و فنون عقلی و نقلی قصب السبق از امثال و اقران می ربود و مولانا قطب الدین علامه ٔ شیرازی علم حدیث نزد آن جناب فراگرفت . در نفحات الانس ...