کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فکع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فکع
لغتنامه دهخدا
فکع. [ ف َ ] (ع مص ) بامداد کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خاموش گردیدن . (منتهی الارب ). || سر فرودافکندن از اندوه یا از خشم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فکوع
لغتنامه دهخدا
فکوع . [ ف ُ ] (ع مص ) خاموش گردیدن . || سر فرودافکندن از اندوه یا از خشم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به فکع شود.
-
بامداد کردن
لغتنامه دهخدا
بامداد کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صبح زود برخاستن . شبگیرکردن . بُکور. (تاج المصادر بیهقی ). ابتکار. (تاج المصادربیهقی ). فکع. (منتهی الارب ). ابکار. (تاج المصادر بیهقی ). تصبیح . (دهار). غُدوّ. (تاج المصادر بیهقی ). تبکیر. (تاج المصادر بیهقی ). اغ...