کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فژگن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فژگن
/fazgen/
معنی
= فژاگن
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فژگن
لغتنامه دهخدا
فژگن . [ ف َ گ ِ ] (ص مرکب ) چرکن . (برهان ). فژاکن . فژاگن . فژاگین . فژاک . رجوع به این کلمات شود.
-
فژگن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [سُغدی. فارسی] [قدیمی] fazgen = فژاگن
-
جستوجو در متن
-
فژگنده
لغتنامه دهخدا
فژگنده . [ ف َ گ َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) فژغنده . پلید. چرکن . چرک آلود. (برهان ). رجوع به فژ، فژه ،فژاکن ، فژاگن ، فژاگین ، فژغنده ، فژگند و فژگن شود.
-
فژاکن
لغتنامه دهخدا
فژاکن . [ ف َ ک ِ ] (ص مرکب ) پژاگن . فژگن . فژاگین . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). به معنی فژاک است که چرکن و چرک آلود و پلید و پلشت باشد. (برهان ). گویا صحیح این کلمه با کاف فارسی و مرکب از فژ + آگن ، مخفف آگین است و در کتابت نسخه ٔ فرهنگها به کاف تازی ...
-
فژغند
لغتنامه دهخدا
فژغند. [ ف َ غ َ ] (ص مرکب ) چیزی پلید و چرکین را گویند. (برهان ). فژگن . فژاک . فژاگن . فژاگین : معذور است ار با تو نسازد زنت ای غرزآن گنده دهان تو وز آن بینی فژغند. عماره . || (اِ) به معنی عشقه هم آمده است وآن گیاهی باشد که بر درخت پیچد. (برهان ) :...