کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فِينَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فِينَا
فرهنگ واژگان قرآن
در ما - در ميان ما
-
واژههای مشابه
-
فینا
لغتنامه دهخدا
فینا. (اِخ ) وین ،پایتخت اتریش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به وین شود.
-
فینا
واژهنامه آزاد
اتش جهنم
-
جستوجو در متن
-
faena
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فینا
-
fanout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فینا، پهنای خروجی، گنجایش خروجی
-
بک ء
لغتنامه دهخدا
بک ء. [ ب َ ک ْءْ] (ع اِ) گیاهی است مانند جرجیر (نخود). (از اقرب الموارد). و رجوع به بکا و بکاء شود. و فی الحدیث : نحن معاشر الانبیاء فینا بکاء؛ ای : قلة الکلام الا فیما یحتاج الیه . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء ذیل بکاء).
-
طفیل
لغتنامه دهخدا
طفیل . [ طُ ف َ ] (اِخ ) ابن مالک بن جعفربن کلاب بن ربیعةبن عامربن صعصعة. فارس قُرزُل . از مردان عرب و اسیرکننده ٔ معبدبن زرارة سید مضر در یوم رحرحان . او راست :قضینا الحزن من عَبس و کانت مَنیةُ مَعبد فینا هُزالا.رجوع به عقدالفرید ج 6 ص 8، 9 و ج 3 ص ...
-
جزع ظفاری
لغتنامه دهخدا
جزع ظفاری . [ ج َ ع ِ ظُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مهره ای است که به ظفار منسوب است . (یادداشت مؤلف ). مهره ٔ یمنی است که منسوب است به بلده ٔظفار در یمن که تبابعه یعنی ملوک حِمْیَر به آنجا سکونت کردند. (از الجماهر بیرونی ص 177) : تحلین یاقوتاً و شذر...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مالک طائی . از بزرگان عرب صدر اسلام . وی زمان پیغمبر(ص ) را درک کرد. ابن وثیمه آرد که او یکی از کسانی است که در جنگ ردّه پایداری کردند و با عدی بن حاتم صدقه ٔ خود را بابوبکر بدادند. او راست :و فینا وفاء ماوفی الناس مثله و سرب...
-
نظام الدین اصفهانی
لغتنامه دهخدا
نظام الدین اصفهانی . [ ن ِ مُدْ دی ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) (قاضی ...) از علمای امامیه قرن هفتم و معاصر با خواجه نصیرالدین طوسی است ، در عراق منصب قضا داشته و قصایدی در مدح شمس الدین صاحب دیوان سروده است ، اشعاری در مناقب اهل بیت دارد، از آن جمله است :ﷲ د...
-
تخمط
لغتنامه دهخدا
تخمط. [ ت َ خ َم ْ م ُ ] (ع مص ) بانگ کردن اشتر. (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن فحل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد). || آشوب کردن دریا. (تاج المصادر بیهقی ). موج زدن دریا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (...
-
ابوحفص
لغتنامه دهخدا
ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) الزکرمی العروضی . ادیبی شاعر. یاقوت از معجم الشعراء حافظ ابوطاهر سلفی و او از ابوالقاسم ذربان بن عتیق و او از ابوحفص ابیات ذیل را روایت کند. و این قطعه آنگاه گفته که محصل خراجی یهودی مأمور استخراج باقی زکرمی گردیده است :یا...
-
اخصب
لغتنامه دهخدا
اخصب . [ اَ ص َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خِصب . فراخ تر. اَرْهَم . اَمرَع .- امثال :اخصب من صبیحة لیلةالظلَمة ؛ وذلک انّه اصابت النّاس ببغداد لیلة ریح جأت بما لم تأت به قطّ و ذلک فی ایّام المهدی فالقی ساجداً و هویقول اللهم ّ احفظنا واحفظ فینا نبی...