کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فِرْدَوْسِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فردوس
لغتنامه دهخدا
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) مطربه ای است معاصر سلطان محمد خوارزمشاه که در وقت تسلط او بر غوریان گفته :شاها ز تو غوری به لباسات بجست ماننده ٔ موزه از کف پات بجست از اسپ پیاده گشت و رخ پنهان کردفیلان به تو شاه داد و از مات بجست .(از تاریخ گزیده ٔ ح...
-
فردوس
لغتنامه دهخدا
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) نام یکی از قلاع ملاحده که به دست هلاکو خراب شد. (از تاریخ گزیده ٔ حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 527). قلعه ای است از اعمال قزوین . (معجم البلدان ). قلعه ای است به طارم سفلی و توابع آن بیست پاره دیه است . (از نزهةالقلوب حمداﷲ م...
-
فردوس
لغتنامه دهخدا
فردوس . [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ )نام یکی از شهرستانهای استان نهم که محدود است از طرف شمال به شهرستان گناباد و کویر نمک ، از طرف خاور به دهستان نیمبلوک و دهستان پسکوه از بخش قاین ، از جنوب به بخش خوسف و دشت لوط، از باختر به کویر نمک .آب و هوا: هوای شهرس...
-
فردوس
لغتنامه دهخدا
فردوس . [ ف ِ دَ/ دُو ] (اِخ ) بخش حومه ٔ شهرستان فردوس از شش دهستان به شرح زیر خانکوک ، برون ، مهویه ، مصعبی ، سرایان و سرقلعه تشکیل شده ، حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال خاوری و شمال به دهستان کاخک و بخش بجستان از شهرستان گناباد، از طرف باختر ...
-
فردوس
لغتنامه دهخدا
فردوس . [ف ُ ] (ع اِ) طعام و جز آن که پیش مهمان نهند. (منتهی الارب ). نزلی که در طعام بود. (از اقرب الموارد).
-
فردوس
فرهنگ فارسی معین
(فِ دُ) 1 - باغ ، بوستان . 2 - بهشت .
-
فردوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فردَوس، معرب، مٲخوذ از فارسی: پردیس، جمع: فرادیس] ferdo[w]s ۱. باغ؛ بستان.۲. بهشت.〈 فردوس اعلا: [قدیمی] فردوس برین؛ بهشت.
-
فردوس جعفر
لغتنامه دهخدا
فردوس جعفر. [ ف ِ دَ / دُو ج َ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان ، واقع در هفده هزارگزی شمال باختری رفسنجان ، کنار راه مالرو رفسنجان به بافق . دارای چهار خانوار سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
فردوس آباد
لغتنامه دهخدا
فردوس آباد. [ ف ِ دَ / دُو ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان ، واقع در شش هزارگزی جنوب سعیدآباد و دوهزارگزی باختر شوسه ٔ بندرعباس به کرمان . دارای سی تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
فردوس الایاد
لغتنامه دهخدا
فردوس الایاد. [ ف ِ دَ سُل ْاِ ] (اِخ ) در بلاد بنی یربوع است . (معجم البلدان ).
-
باغ فردوس
لغتنامه دهخدا
باغ فردوس . [ غ ِ ف ِ دَ / دو ] (اِخ ) نام محلتی است در جنوب تهران نزدیک محله ٔ باغ جنت .
-
باغ فردوس
لغتنامه دهخدا
باغ فردوس . [ ف ِ دَ / دو ] (اِخ ) باغی و عمارتی در تجریش میان زعفرانیه به جعفرآباد در خیابان ولی عصر تهران که اکنون آن باغ و حوالی آن صورت محله ای بخود گرفته است و حدود هزارگزی از پل جعفرآباد تجریش فاصله دارد. رجوع به مقالات معیرالممالک در مجله ٔ یغ...
-
پل فردوس
لغتنامه دهخدا
پل فردوس . [پ ُ ل ِ ف ِ دَ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه طهران و فیروزآباد، میان سعیدآباد و تونل در 109000گزی طهران .
-
فردوس مکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. عربی] [قدیمی] ferdo[w]smakān آنکه در بهشت جای دارد؛ جنتمکان: مرحوم مغفور فردوسمکان.
-
فردوس وش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] [قدیمی] ferdo[w]svaš فردوسمانند؛ مانند بهشت.