کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فِرفِره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فِرفِره
لهجه و گویش تهرانی
با شتاب، عجله، با شتاب رفتن و خواندن
-
واژههای مشابه
-
top 2
فرفره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← چرخنده
-
فرفره
لغتنامه دهخدا
فرفره .[ ف َ ف َ / ف ِ ف ِ رَ / رِ ] (اِ) فرفر که زود و تعجیل و شتاب در کارها و گفته ها و نوشته ها باشد. || چرمی مدور که اطفال ریسمانی در آن گذارند و درکشاکش آورند. (برهان ). هر بازیچه که با کشیدن یا به کمک باد بچرخد. (یادداشت به خط مؤلف ) : با بی ق...
-
فرفرة
لغتنامه دهخدا
فرفرة. [ ف َ ف َ رَ ](ع مص ) بانگ و فریاد کردن کسی . (منتهی الارب ). || دریدن گرگ گوسپند را. (اقرب الموارد). || آمیختن سخن را و فزودن . || شکستن چیزی را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بریدن . (منتهی الارب ). || جنبانیدن چیزی را. || فشاندن . (منته...
-
فرفره
فرهنگ فارسی معین
(فِ فِ رِ)(اِ.)هر چیز سبک و پردار که توسط باد دور خود بچرخد،بادفر و فرفروک نیز گفته اند.
-
فرفره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فرفرو، فرفروک› ferfere نوعی اسباببازی کاغذی سبک و پرهدار که بر اثر جریان باد دور خود میچرخد؛ بادفر: ◻︎ با بیقرار دهر مجوی ای پسر قرار / عمرت مده به باد به افسون و فرفره (ناصرخسرو۱: ۴۳۰).
-
فرفره
دیکشنری فارسی به عربی
حفلة , دورة
-
مث فرفره
لهجه و گویش تهرانی
چابک و فرز
-
صدا کردن (مثل فرفره)
دیکشنری فارسی به عربی
دندنة
-
واژههای همآوا
-
فرفره
لغتنامه دهخدا
فرفره .[ ف َ ف َ / ف ِ ف ِ رَ / رِ ] (اِ) فرفر که زود و تعجیل و شتاب در کارها و گفته ها و نوشته ها باشد. || چرمی مدور که اطفال ریسمانی در آن گذارند و درکشاکش آورند. (برهان ). هر بازیچه که با کشیدن یا به کمک باد بچرخد. (یادداشت به خط مؤلف ) : با بی ق...
-
فرفره
فرهنگ فارسی معین
(فِ فِ رِ)(اِ.)هر چیز سبک و پردار که توسط باد دور خود بچرخد،بادفر و فرفروک نیز گفته اند.
-
فرفره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فرفرو، فرفروک› ferfere نوعی اسباببازی کاغذی سبک و پرهدار که بر اثر جریان باد دور خود میچرخد؛ بادفر: ◻︎ با بیقرار دهر مجوی ای پسر قرار / عمرت مده به باد به افسون و فرفره (ناصرخسرو۱: ۴۳۰).