کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فَاسِقُونَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فَاسِقُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
بيرون روندگان از بندگي - سرپيچي کنندگان از فرمان پروردگار ( کلمه فسق به معناي بيرون شدن است ، وقتي ميگويند : فسقت التمرة که خرما از پوست خود بيرون شده باشد ، لذا "فاسق " به کسي مي گويند که از بندگي پروردگار بيرون رفته است )
-
واژههای مشابه
-
فاسقون
لغتنامه دهخدا
فاسقون . [ س ِ ] (اِخ ) به لغت رومی نام بیشه و جنگلی است درروم . (برهان ). در معجم البلدان و نخبة الدهر و حدودالعالم نیامده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : که او گفت در بیشه ٔ فاسقون یکی گرگ یابی بسان هیون . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1463).چنین تا ل...
-
فاسقون
لغتنامه دهخدا
فاسقون . [ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فاسق در حالت رفع.
-
واژههای همآوا
-
فاسقون
لغتنامه دهخدا
فاسقون . [ س ِ ] (اِخ ) به لغت رومی نام بیشه و جنگلی است درروم . (برهان ). در معجم البلدان و نخبة الدهر و حدودالعالم نیامده . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : که او گفت در بیشه ٔ فاسقون یکی گرگ یابی بسان هیون . فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 6 ص 1463).چنین تا ل...
-
فاسقون
لغتنامه دهخدا
فاسقون . [ س ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ فاسق در حالت رفع.
-
جستوجو در متن
-
فاسق
لغتنامه دهخدا
فاسق . [ س ِ ] (ع ص ) زناکار. (منتهی الارب ). تبه کار. فاجر. (یادداشت بخط مؤلف ). || ناراست کردار. (منتهی الارب ) : چون نیم زاهد و نیم فاسق از چه قومم ، بدانمی ای کاش . عطار.گر تو زآن فاسق ستانی داد من بر تو و داد تو خوانم آفرین . خاقانی .ج ، فاسِقو...