کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوژان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فوژان
/fužān/
معنی
بانگ بلند؛ نعره؛ فریاد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فوژان
فرهنگ نامها
(تلفظ: fužān) فریاد ، آه و بانگ بلند .
-
فوژان
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نعره ، فریاد.
-
فوژان
لغتنامه دهخدا
فوژان . (اِ) بانگ بزرگ . فریاد عظیم . (فرهنگ فارسی معین ). فریاد و صدا و بانگ عظیم را گویند. (برهان ).
-
فوژان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹نوژان› [قدیمی] fužān بانگ بلند؛ نعره؛ فریاد.
-
جستوجو در متن
-
نوژان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] nužān = فوژان
-
فوز
لغتنامه دهخدا
فوز. (اِ) اطراف و پیرامون دهان را گویند از جانب بیرون ، خواه از انسان و خواه حیوان دیگر باشد. گرداگرد دهن . پوز. (فرهنگ فارسی معین ). فوزه . پتفوز. || هجوم و غلبه را نیز گویند. (برهان ) : به مرو شاهجان باشی تو آنگه که اینجا لشکر سرماکند فوز. سوزنی .د...