کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فؤارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اب را بصورت فواره بیرون دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نافورة
-
جستوجو در متن
-
تیرک،() زدن
لهجه و گویش تهرانی
فواره، فواره زدن،بارانی که سبب ایجاد بلق شود.
-
فِشک
لهجه و گویش تهرانی
فواره
-
ففاره
لهجه و گویش تهرانی
فواره
-
spout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فواره زدن اب، دهانه، لوله، فواره، شیر آب، ناودان، فوران، جوش، فواره زدن، جهش کردن، پریدن، فوران کردن
-
jetted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جت، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن
-
spouting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دروغ گفتن، فواره زدن اب، فواره زدن، جهش کردن، پریدن، فوران کردن
-
spouts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسپادانا، دهانه، لوله، فواره، شیر آب، ناودان، فوران، جوش، فواره زدن اب، فواره زدن، جهش کردن، پریدن، فوران کردن
-
نافورة
دیکشنری عربی به فارسی
منبع , فواره , منشاء , مخزن , چشمه , سرچشمه , اب دزدک , اب پران , فواره کوچک , ادم بيشرم , اسهال , اب را بصورت فواره بيرون دادن , پراندن , تندروان شدن
-
نَضَّاخَتَانِ
فرهنگ واژگان قرآن
آن دو مانند فواره با شدت می جوشند - آن دو فوران می کنند
-
فوار
لغتنامه دهخدا
فوار. [ ف َوْ وا ] (ع ص ) مبالغه است از فور و فوران . مؤنث آن فوارة است . (از اقرب الموارد). رجوع به فوارة شود.
-
squirts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
squirts، سرنگ، اب دزدک، فواره کوچک، اب پران، ادم بیشرم، اسهال، پراندن، تندروان شدن، اب را بصورت فواره بیرون دادن
-
jets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جت ها، جت، فواره، فوران، دهانه، پرتاب، کهربای سیاه، سنگ موسی، مهر سیاه، پرش اب، جریان سریع، دهنه، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن
-
jet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جت، فواره، فوران، دهانه، پرتاب، کهربای سیاه، سنگ موسی، مهر سیاه، پرش اب، جریان سریع، دهنه، مانند فواره جاری کردن، بخارج پرتاب کردن، بیرون ریختن، پراندن، فواره زدن، مرمری
-
fount
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فونت، چشمه، منبع، مخزن، فواره