کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← گرمباد
-
C2
فون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← فرماندهی و نظارت
-
واژههای مشابه
-
CC2
فونِ راس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← فرماندهی و نظارت رایاسپهر
-
C2W
جنگ فون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← جنگ فرماندهی و نظارت
-
C2protection
حفاظت فون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← حفاظت فرماندهی و نظارت
-
ابی فؤن
لغتنامه دهخدا
ابی فؤن . [ اُ ف ُ ءَ ] (معرب ، اِ) گلی است کبود که بیشتر در گندم زارها روید از خانواده ٔ قنطوریون و آنرا به ترکی حسن بیگ اودی و در تداول عوام زارعین نان روغنی گویند. و عربی آن مرّار باشد.
-
تیزی فون
لغتنامه دهخدا
تیزی فون . [ ف ُ ] (اِخ ) یکی از نیمه خدایان افسانه ای یونان قدیم . (از لاروس ). رجوع به ارینی و فوری در لاروس و به ارین نی در همین لغت نامه شود.
-
تری فون
لغتنامه دهخدا
تری فون . [ ت ْ ف ُ ] (اِخ ) مرحوم پیرنیا در ایران باستان ج 3 از دو نفر بنام تری فون ذکر میکند یکی در ص 2089 در شرح سلسله ٔ سلوکی های سوریه که او را تری فون یادیودت (142 - 138 ق .م .) ذکر کرده و در حاشیه آورده : (که بعضی «فیلوپاتر» نوشته اند) این تری...
-
تری فون
لغتنامه دهخدا
تری فون . [ ف ُ ] (اِخ ) پیرنیا در شرح حال بطالسه آرد: پس از بطلمیوس سوم بطلمیوس چهارم ، فیلوپاتر به تخت نشست (221 - 204 ق . م ) ... فیلوپاتر پادشاهی بود سخت عیاش و دائم الخمر... از این جهت او را تری فون نامیده اند که بمعنی سست یا گرم و نرم است . در ...
-
آنتی فون
واژهنامه آزاد
سرود برگردان.ضد صدا.قطعه ای که بخشی از گروه کر در پاسخ گروه دیگر می خوانند
-
توزیع فونمیزس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] ← توزیع بهنجار دایرهای
-
فین و فون
فرهنگ گنجواژه
صدای فین کردن یا هوا را از بینی بدر آوردن. فین و فون کردن.
-
جستوجو در متن
-
phons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فون