کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوقانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فوقانی
/fo[w]qāni/
معنی
بالایی؛ زبرین.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بالایی، رویی، فرازین ≠ تحتانی
برابر فارسی
بالای
دیکشنری
head, superior, top, upper
-
جستوجوی دقیق
-
فوقانی
واژگان مترادف و متضاد
بالایی، رویی، فرازین ≠ تحتانی
-
فوقانی
فرهنگ واژههای سره
بالای
-
فوقانی
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) بالایی ، زبرین .
-
فوقانی
لغتنامه دهخدا
فوقانی . [ ف َ نی ی ] (ع ص نسبی ) مقابل تحتانی ، و نسبت شاذّی است از فوق . (اقرب الموارد). برین . مقابل زبرین . مقابل تحتانی : طبقه ٔ فوقانی ، اطاق فوقانی . (یادداشت مؤلف ). || حرفی که یک یا چندنقطه بالا دارد. (یادداشت مؤلف ). || جامه ای که بر روی ...
-
فوقانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فوق) [عربی: فَوقانیّ، مقابلِ تحتانی] fo[w]qāni بالایی؛ زبرین.
-
فوقانی
دیکشنری فارسی به عربی
راسمال
-
واژههای مشابه
-
superior ovary
تخمدان فوقانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تخمدانی که بالاتر از سایر اجزای گل قرار گرفته است
-
قطب فوقانی
لغتنامه دهخدا
قطب فوقانی . [ ق ُ ب ِ ف َ ] (اِخ ) «قطب الدین » نامی است معاصر قطب الدین رازی ، و از آن جهت که در طبقه ٔ فوقانی مدرسه به تحصیل اشتغال داشته به فوقانی منسوب شده است . (ریحانة الادب ). رجوع به قطب الدین رازی و قطب تحتانی شود.
-
احلیل فوقانی
لغتنامه دهخدا
احلیل فوقانی . [ اِ لی ل ِ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سوراخی غیرطبیعی که در بعض کسان بالای نره برای خروج بول باشد.
-
ساختمان فوقانی
دیکشنری فارسی به عربی
طابق علوي
-
درجه یک فوقانی
دیکشنری فارسی به عربی
قمة
-
جستوجو در متن
-
superstructure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساختار فوقانی، روبنا، روساخت، بنای فوقانی، سازمانهای اداری ومدیریه کشور
-
برسو
واژگان مترادف و متضاد
فوقانی عالی،