کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فوتبال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فوتبال
/futbāl/
معنی
از ورزشهای دستهجمعی که بین دو گروه یازدهنفری در میدانی بهشکل مستطیل انجام میشود و هر تیم سعی میکند توپ را وارد دروازۀ حریف کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
association football, football, soccer
-
جستوجوی دقیق
-
فوتبال
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) از بازی های میدانی بسیار رایج که بین دو دسته 11 نفری در زمینی به مساحت 55 * 95 یا 90 * 120 - انجام می شود. این بازی با توپ و توسط پا انجام می گیرد.
-
فوتبال
لغتنامه دهخدا
فوتبال . (انگلیسی ، اِ) از بازیهای میدانی بسیار رایج است که اولین باردر انگلستان به سال 1836 م . برای آن قوانینی وضع گردید. زمین فوتبال مستطیل شکل و ابعاد آن بین 90 تا 120 متر طول و 55 تا 95 متر عرض معین شده است . این زمین به دو قسمت است که در هر نیم...
-
فوتبال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: football] (ورزش) futbāl از ورزشهای دستهجمعی که بین دو گروه یازدهنفری در میدانی بهشکل مستطیل انجام میشود و هر تیم سعی میکند توپ را وارد دروازۀ حریف کند.
-
فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
کرة القدم
-
فوتبال
واژهنامه آزاد
توپ یار ،توپ گـَــرد ، پاتوپ ، فوت=پا + بال(لاتینی)=توپ
-
واژههای مشابه
-
فوتبال دستی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ انگ - فا . ] (اِ.) نوعی بازی با وسیله ای میز مانند معمولاً چوبی و مستطیل شکل شبیه زمین فوتبال در اندازه های مختلف که از میله هایی دارای چند آدمک و دو دروازه تشکیل می شود و هر یک از بازیکنان سعی می کنند با چرخاندن میله ها و ضربه زدن به توپ توس...
-
توپ فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
جلد الخنزير , کرة القدم
-
زمین فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
مشواة
-
بازی فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
کرة القدم
-
ترتیب جای بازیکنان فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
تراصف
-
دروازه بان فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
حارس المرمي
-
فوتبال بازی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کرة القدم
-
چوگان بازی با اصول فوتبال
دیکشنری فارسی به عربی
هوکي
-
مخالفت کردن با (دربازی فوتبال وغیره)
دیکشنری فارسی به عربی
ظبي