کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سخن فهم
لغتنامه دهخدا
سخن فهم . [ س ُ خ َ ف َ ] (نف مرکب ) دانا و عاقل . (آنندراج ). سخن شناس . سخندان : صائب اگر بیار سخن فهم میرسیدمیشد جهان پر از غزل عاشقانه اش .صائب .
-
فهم داشتن
لغتنامه دهخدا
فهم داشتن . [ ف َ ت َ ] (مص مرکب ) فهمیدن . فهیم بودن : آنکه زیان میرسد از وی به خلق فهم ندارد، که زیان می کند.سعدی .
-
فهم کردن
لغتنامه دهخدا
فهم کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دریافتن . فهمیدن . درک کردن . (یادداشت مؤلف ) : سخن ها را شنیدن میتوانست ولیکن فهم کردن می ندانست . نظامی .گفتش ای شاه جهان بی زوال فهم کژ کرد و نمود اورا خیال . مولوی .تا کنی فهم آن معماهاش راتا کنی ادراک رمز فا...
-
اشاره فهم
لغتنامه دهخدا
اشاره فهم . [ اِ رَ / رِ ف َ ] (نف مرکب ) کنایه از زیرک است . ایمافهم . (انجمن آرای ناصری ).
-
بی فهم
لغتنامه دهخدا
بی فهم . [ ف َ] (ص مرکب ) (از: بی + فهم ) بی دانش . بی علم . جاهل . || کودن . (ناظم الاطباء). رجوع به فهم شود.
-
تنک فهم
لغتنامه دهخدا
تنک فهم . [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ ف َ ] (ص مرکب ) کسی که قوه ٔ مدرکه ٔ وی سست و ضعیف باشد. (ناظم الاطباء) : به صد جانش خریدم کی روا باشد که بفروشم به تحسین تنک فهمان و احسان لئیمانش . عرفی .|| تنک حوصله . (آنندراج ). رجوع به تنک ظرف و تنک و دیگر ترکیبهای...
-
خوش فهم
لغتنامه دهخدا
خوش فهم . [ خوَش ْ / خُش ْ ف َ ] (ص مرکب )بافهم . با فهم صحیح . زودیاب . نیک و تیز در ادراک .
-
اسي فهم
دیکشنری عربی به فارسی
بغلط تفسير کردن , درست نفهميدن , تد تعبير کردن , سوء تفاهم کردن
-
قابل فهم
دیکشنری فارسی به عربی
واضح
-
با فهم
لهجه و گویش تهرانی
فهمیده
-
چیز فهم
لهجه و گویش تهرانی
فهمیده
-
فهم الاغ
لهجه و گویش تهرانی
نهایت نادانی :()را ندارد
-
هفته فهم
واژهنامه آزاد
[ هََ ت ِ ف َ ] ( ص مرکب ) دیرفهم، کندذهن، ابله. این ترکیب در میان فارسی زبانان افغانستان بسیار کاربرد دارد.
-
غیر قابل فهم
فرهنگ واژههای سره
درنیافتن
-
دور از فهم
دیکشنری فارسی به عربی
غير مفهوم