کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فهم و ابتکار
فرهنگ گنجواژه
درک، خلاقیت.
-
فهم و اجتهاد
فرهنگ گنجواژه
دانش عالی.
-
فهم و درایت
فرهنگ گنجواژه
زیرکی.
-
فهم و درک
فرهنگ گنجواژه
توان ذهنی.
-
فهم و شعور
فرهنگ گنجواژه
عقل.
-
فهم و فراست
فرهنگ گنجواژه
درک وزیرکی.
-
فهم و فکر
فرهنگ گنجواژه
عقل.
-
فهم و هنر
فرهنگ گنجواژه
درک.
-
عقل و فهم
فرهنگ گنجواژه
درک.
-
درک و فهم
فرهنگ گنجواژه
بینش، آگاهی.
-
واژههای همآوا
-
فحم
لغتنامه دهخدا
فحم . [ ف َ ] (ع مص ) فحام . گریستن کودک چنانکه سپری شود آواز وی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بانگ کردن گوسپند و کودک . (منتهی الارب ). رجوع به فحام شود. || (اِ) انگِشت است که به هندی کویله نامند، و آن اخگری است که خاموش کرده باشند. (فهرست مخز...
-
فحم
لغتنامه دهخدا
فحم . [ ف َ ح ِ ] (ع ص ) تکه ٔ بابانگ . (منتهی الارب ).
-
فحم
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِ.) اخگر خاموش ، انگشت .
-
فحم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] fahm زغال.