کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فهمیدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فهمیدگی
/fahmidegi/
معنی
فهمیده بودن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فهمیدگی
لغتنامه دهخدا
فهمیدگی . [ف َ دَ ] (حامص ) فهمیده بودن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
فهمیدگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] fahmidegi فهمیده بودن.
-
جستوجو در متن
-
سنجیدگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. متانت، وقار ≠ ناسنجیدگی ۲. دانایی، فهمیدگی ≠ ناسنجیدگی
-
پختگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. آزمودگی، حذاقت، سنجیدگی، فهمیدگی، کمال ۲. رسایی، نضج ۳. احتیاط، حزم، دوراندیشی ≠ خامی
-
اطلاعاً
لغتنامه دهخدا
اطلاعاً. [ اِطْ طِ عَن ْ ] (ع ق ) بطور آگاهی و بطور اطلاع .از روی دانستگی و از روی فهمیدگی . (ناظم الاطباء).
-
نغولی کردن
لغتنامه دهخدا
نغولی کردن . [ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در کارها تعمق کردن . (از جهانگیری ).- نغولی کردن در کارها ؛ به غور آن رسیدن و در آن تعمق کردن و از روی فهمیدگی کاری کردن . (از انجمن آرا) (از آنندراج ).
-
نغول
لغتنامه دهخدا
نغول . [ ن ُ ] (ص ) عمیق . ژرف . (جهانگیری ) (از برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). که قعر آن دور باشد. (از انجمن آرا)(آنندراج ). بحر نغول و چاه نغول ، دریا و چاهی را گویند که قعر آن بسیار ژرف و بسیار دور باشد و هر چه مانند آن بود. ...
-
ذهن
لغتنامه دهخدا
ذهن . [ ذِ ] (ع اِ) فهم . دانست . عقل . دریافت . (منتهی الارب ). هوش . (قاضیخان بدر محمد دهار). خرد. زیرکی . فهم . (منتهی الارب ). تیزی خاطر. (منتهی الارب ). یاد و هوش . قوت درک . قوه ٔ مستعده ٔ اکتساب حدود و آراء. فهمیدگی . (غیاث ). قدرت مدرکه . (غی...
-
حالی
لغتنامه دهخدا
حالی . (اِخ ) مولوی الطاف حسین ، وطنش پانی پت ، و در شاه جهان آباد نشو و نما یافته ، نکات علوم متعارفه را بخوبی شکافته . سنجیدگی و فهمیدگی از طبع والایش بر خود می بالد، و جودت وحدت دست و بازوی ذهن رسایش میمالد. نظم و نثر عربی و فارسی دارد و بکمال لطا...
-
استفهام
لغتنامه دهخدا
استفهام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فهمیدن خواستن . (منتهی الارب ). مفهوم خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). مفهوم درخواستن . (زوزنی ). فهمیدگی چیزی خواستن . (غیاث ). دانستن خواستن . دریافتن خواستن . || مفهوم کردن . (زوزنی ). || پرسش . سؤال کردن . پرسیدن : بهر...