کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فن شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فن الطبخ
دیکشنری عربی به فارسی
اشپزي , اشپزخانه
-
فن التمثيل
دیکشنری عربی به فارسی
مربوط به نمايش
-
فن فروش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] fanforuš حیلهگر؛ مکار.
-
فن وفن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹فنفن› fen[n]ofen[n] صدایی که هنگام گرفتگی بینی از آن بیرون میآید.
-
ذی فن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ذیفنّ] ‹ذوفن› [قدیمی] zifan[n] صاحب فن؛ متخصص در یک کار؛ کسی که در یک فن یا هنر تخصص دارد.
-
فن امارگری
دیکشنری فارسی به عربی
احصائيات
-
فن رنگرزی
دیکشنری فارسی به عربی
تلوين
-
اهل فن
دیکشنری فارسی به عربی
تقني
-
جنگ فن
دیکشنری فارسی به عربی
وسائل , وسيلة
-
فن انتقاد
دیکشنری فارسی به عربی
نقد
-
شگرد فن
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب
-
فن لشکرکشی
دیکشنری فارسی به عربی
استراتيجية
-
فن خطابه
دیکشنری فارسی به عربی
خطابة
-
فن شاعری
دیکشنری فارسی به عربی
شعر
-
فن ورز
واژهنامه آزاد
تکنیسین.