کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنیقیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فنیقیه
لغتنامه دهخدا
فنیقیه . [ ف ِ قی ی َ ] (اِخ ) فنیقی ها ملتی بودند سامی نژاد که تقریباً در دوهزاروپانصد سال پیش از میلاد از عربستان سر برآورده و بعدها بین دریای مغرب و جبل لبنان سکنی گزیدند. خود فنیقیها می گفته اند که موطن اصلی آنها سواحل خلیج فارس بوده . فنیقیه معر...
-
جستوجو در متن
-
فینیقیه
لغتنامه دهخدا
فینیقیه . [ قی ی َ ] (اِخ ) فنیقیه . رجوع به فنیقیه شود.
-
فنیقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به فنیقیه، سرزمینی مابین دریای مدیترانه و دامنۀ غربی جبال لبنان، تقریباً محل کنونی لبنان) ‹فینیقی› feniqi از مردم فنیقیه.
-
فنیقی
لغتنامه دهخدا
فنیقی . [ ف ِ ] (ص نسبی ) منسوب به فنیقیه . رجوع به فنیقیه شود. || از مردم فنیقیه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
سان خونیاتن
لغتنامه دهخدا
سان خونیاتن . [ ت ُ ] (اِخ ) نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه . (ایران باستان ص 86).
-
فیلون
لغتنامه دهخدا
فیلون . [ لُن ْ ] (اِخ ) در قرن دوم میلادی میزیست . از مردم فنیقیه بود و چون تألیفات خود را به زبان یونانی نوشت به یونانی معروف گشت . کتاب او در تاریخ فنیقیه است و به نام یکی از حکمای قدیم فنیقیه سان خود خونیاتن نام دارد. از کتاب او قسمتهایی باقی ما...
-
الیسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: alisā) (= دیدو) ( در اعلام) بانی و ملکهی افسانهای کارتاژ [از سرزمینهای شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند . (در حدود 880 ق.م)] که دختر شاه صدر بود و گویند اَلیسا نام داشت.
-
دیبون
لغتنامه دهخدا
دیبون . [ ب ُ ] (اِخ ) یکی از شهرهای موآب در چند میلی شمال ارنون که اکنون آن را دیبان گویند. بانی این شهر بنی جاد بودند بدان جهت در سفر اعداد (33:45) دیبون جاد و دراشعیا (15:9) دیمون خوانده شده است در آن وقت جزء مملکت موآب بود. اما دیبان بمسافت سه می...
-
عشتروت
لغتنامه دهخدا
عشتروت . [ ع َ ت َ ] (اِخ ) عشتاروت . خدای صیدونیان ، که بت آن بصورت مخصوصی بود و عبادت این بت در سوریه و فنیقیه معمول بوده است . سلیمان عبادت وی را در بنی اسرائیل نیز شیوع داد که یونانیان و رومانیان آن را استرتی نامند و یوشیا این عبادت را که فی الحق...
-
لائومدون
لغتنامه دهخدا
لائومدون . [ ءُ م ِ دُ ](اِخ ) نام یکی از سرداران اسکندر از مردم می تی لن براویت دیودور. پس از اسکندر آنگاه که پردیکاس به نیابت سلطنت انتخاب شد همه ٔ سرداران سپاه را به مجلس مشورتی طلبید و ممالک را بین آنها بخش کرد، سوریه بهره ٔ این لائومدون گشت . به...
-
قیمس
لغتنامه دهخدا
قیمس . [ م ُ ] (اِخ ) یکی از دو تن که از مصر به یونان رفت و خط را به یونانیان آموخت . ابن الندیم گوید: در یکی از تواریخ قدیمه خوانده ام که یونانیان در قدیم خط نمیدانستند تا آنکه دو تن از مصر بدانجا وارد شدند که یکی قیمس و دیگری اغنور نام داشت و با آن...
-
ابجد
لغتنامه دهخدا
ابجد. [ اَ ج َ ] (اِ) نام اولین صورت از صور هشت گانه ٔ حروف جُمَّل . || نام مجموع صور هشت گانه ٔ مزبور. واین ترتیب حروف الفبای مردم فنیقیه بوده ، بدین نهج :ابجد. هوز. حطی . کلمن . سعفص . قرشت . ثخذ. ضظغ... و در حساب جُمَّل ، الف تا طاء بترتیب ، نماین...
-
تاپ ساک
لغتنامه دهخدا
تاپ ساک . (اِخ ) شهری بود بر کنار فرات :... قشون کورش براه افتاده و در سه روز پانزده فرسنگ راه پیموده بشهر بزرگ و غنی تاپ ساک که در کنار فرات واقع بوده رسید. (تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1007):... برای اجرای این خیال اسکندر به حکام بین النهرین امر کرد ا...
-
بطلمیوس پنجم
لغتنامه دهخدا
بطلمیوس پنجم . [ ب َ ل َ س ِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) اپیفان . اپیفانیس ، بمعنی ماجد، با افتخار (203-181 ق .م ). از 205 تا 181م . زندگی میکرد. (از ناظم الاطباء). بطلمیوس پنجم که به ابی فانیس ملقب بود و از سال 305-181 ق .م . سلطنت مینمود و چون پدرش درگذشت وی ...