کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فنچ
/fenč/
معنی
۱. (زیستشناسی) پرندهای دانهخوار، کوچکتر از گنجشک، و با پرهای سفید، خاکستری، یا رنگارنگ.
۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فنچ
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ انگ . ] (اِ.) پرنده ای کوچک تر از گنجشگ ، دارای منقاری کوتاه و نیرومند.
-
فنچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: finch] fenč ۱. (زیستشناسی) پرندهای دانهخوار، کوچکتر از گنجشک، و با پرهای سفید، خاکستری، یا رنگارنگ.۲. (صفت) [عامیانه، مجاز] کوچک.
-
جستوجو در متن
-
گلاره
واژهنامه آزاد
کوس فنچ