کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فنس
/fa(e)ns/
معنی
سازهای برای ایجاد حصار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فنس
لغتنامه دهخدا
فنس . [ ف َ ن َ ] (ع اِ) نیاز و حاجت که به خاک نشاند و خوار و هلاک سازد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فنس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: fence] fa(e)ns سازهای برای ایجاد حصار.
-
واژههای مشابه
-
خنس و فنس
لغتنامه دهخدا
خنس و فنس . [ خ ِ ن ِ س ُ ف ِ ن ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) ناراحتی . اشکال . رنج . سختی .- به خنس وفنس افتادن ؛ به ناراحتی و اشکال افتادن . به سختی افتادن .
-
خِنِس و فِنِس
فرهنگ گنجواژه
وضع نابسامان (مالی).
-
جستوجو در متن
-
phenose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنس