کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فنر
/fanar/
معنی
وسیلهای فلزی به شکل تیغه، نوار، یا میلۀ پیچیدهشده که قوۀ ارتجاعی دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
spiral, spring
-
جستوجوی دقیق
-
فنر
فرهنگ فارسی معین
(فَ نَ) [ تر. فنار. ] (اِ.) ابزار فلزی پیچ در پیچ که دارای قوة ارتجاعی است .
-
فنر
لغتنامه دهخدا
فنر. [ ف َ ن َ ] (از ترکی ، اِ) (از ترکی فنار) آلتی فلزی که دارای قوه ٔ ارتجاعی است : فنر ساعت . (فرهنگ فارسی معین ). آهنی قابل خمیدن و پیچ خوردن که در ساعت ، پیانو، تختخواب بصورت مارپیچی به کار رود ونیز در حشو صندلی و نیمکت و غیره گذارند. (یادداشت م...
-
فنر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] fanar وسیلهای فلزی به شکل تیغه، نوار، یا میلۀ پیچیدهشده که قوۀ ارتجاعی دارد.
-
فنر
دیکشنری فارسی به عربی
ربيع
-
فنر
واژهنامه آزاد
(مازنی) چراغ روشنایی و خوراک پزی که در طبرستان قدیم و مازندران امروزی کاربرد داشت.
-
واژههای مشابه
-
کمک فنر
لغتنامه دهخدا
کمک فنر. [ ک ُ م َ ف َ ن َ ] (اِ مرکب ) آلتی است که برای کمک کردن به فنرهای اتومبیل روی اسکلت آن نصب می شود. ساختمان آن به شکل پیستونی است که در داخل یک لوله حرکت می کند. در درون لوله مقداری روغن موجود است و کمک فنر هنگام باز شدن به سرعت بازمی گردد، ...
-
truck spring
فنر بوژی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انواع فنرهای مورد استفاده در سامانۀ تعلیق بوژی برای ایجاد نرمی لازم در حرکات قائم وسیلۀ نقلیۀ خطنورد
-
zero length spring
فنر صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] فنری که در نبود نیروهای خارجی طول مؤثرش صفر باشد
-
bolster spring
فنر گهواره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فنر اصلی واگن که تکیهگاهی برای گهوارۀ بوژی است و وزن بدنۀ واگن را تحمل میکند
-
air spring
فنر هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فنری دارای یک پایه و محفظهای کشسان که با هوای کمفشار پر شده است و در سامانۀ تعلیق قطارهای شهری و بینشهری به کار میرود
-
spring board, diving board
تختهفنر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهای مسطح و ارتجاعی که از یک سمت ثابت شده است و برای شیرجه زدن به کار میرود متـ . تخته 2
-
شاه فنر
لغتنامه دهخدا
شاه فنر. [ ف َ ن َ ] (اِ مرکب ) بلندترین فنر از دسته ٔ فنر اکسل در اتومبیل . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شاه فنر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] šāhfanar بزرگترین فنر که در وسایل نقلیۀ موتوری در زیر شاسی و در کنار چرخها قرار دارد.
-
فنر حلقۀ پیستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ← فنر رینگ پیستون