کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فندین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فندین
لغتنامه دهخدا
فندین . [ ف ُ ] (اِخ ) دهی است به مرو. (معجم البلدان ). از آن ده است فقیه محمدبن سلیمان فندینی . (منتهی الارب ). و از آنجاست شیخ شهیر فضیل بن عیاض . (یادداشت مؤلف ). روستائی است به مروالرود ابومسلم خراسانی صاحب الدعوة از آنجاست . (یادداشت دیگر).
-
جستوجو در متن
-
فندینی
لغتنامه دهخدا
فندینی . [ ف ُ ] (ص نسبی ) منسوب به فندین که از قراء قدیم مرو است در پنج فرسخی . (سمعانی ).
-
سنجرد
لغتنامه دهخدا
سنجرد. [ ] (اِخ ) قریه ای است به مرو ازروستای فندین یا فریدین . و از آنجاست ابومسلم صاحب الدعوة. (شرح احوال رودکی چ سعید نفیسی ج 1 ص 288).
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) فضیل بن عیاض بن مسعودبن بشر تمیمی بالولاء الطالقانی الاصل الفندینی . مولد او به ابیورد و بقولی بسمرقند و منشاء وی ابیورد بود. و اصل او از طالقان خراسان و فندین قریه ای از مرو است . و سپس بکوفه شد و در آنجا استماع حدیث کرد و...