کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فنجی
/fanji/
معنی
کلانی؛ بزرگی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فنجی
لغتنامه دهخدا
فنجی . [ ف َ ] (اِ) پنجی . پنج روزی . (یادداشت مؤلف ). خمسه ٔ مسترقه . اندرگاهان . فنجه ٔ دزدیده . (یادداشت مؤلف ). || درمی بوده است چون توتکی و کژکی . (یادداشت مؤلف از نسخه ٔ اسدی ).
-
فنجی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] fanji کلانی؛ بزرگی.
-
جستوجو در متن
-
اندرگاهان
لغتنامه دهخدا
اندرگاهان . [ اَ دَ ] (اِ مرکب ) خسمه ٔ مسترقه . پنج روزی . پنجه ٔ دزدیده . پنجی . فنجی . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به اندرگاه شود.
-
کژکی
لغتنامه دهخدا
کژکی . [ ک َ ] (اِ) درمی بوده است چون توتکی و فنجی . (از فرهنگ اسدی ذیل توتکی ). در عهد قاجاریه وقتی قرانهای زنجیره دار (امین السلطانی ) زدند قرانهای کهنه را کشکی میگفتند و آن البته صورتی از همین کژکی بود. (یادداشت مؤلف ).
-
خمسه ٔ مسترقه
لغتنامه دهخدا
خمسه ٔ مسترقه . [ خ َ س َ / س ِ ی ِ م ُ ت َ رَ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پنجی . فنجی . پنجه ٔ دزدیده . رجوع به پنجه ٔ دزدیده شود.
-
پنج روزی
لغتنامه دهخدا
پنج روزی . [ پ َ ] (اِ مرکب ) اندرگاهان . پنجی . فنجی . پنجک . پنجه . فنجه پنجه ٔ دزدیده . پنجه ٔ گزیده . خمسه ٔ مسترقه . ایام المسترقه . ایام المختاره : خسروان چون نوروز بودی بر تخت نشستندی و پنج روز رسم بودی که حاجت مردم روا کردندی و عطاهای فراوان ...
-
توتکی
لغتنامه دهخدا
توتکی . [ تو ت َ ] (اِ) درمی بوده است از پیش چون کژکی و فنجی .(لغت فرس اسدی چ اقبال ص 527). یک قسم درمی که در قدیم رایج بوده و توبکی نیز گویند. (ناظم الاطباء). قسمی زر مسکوک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : به ابر رحمت ماند همیشه کف ّامیرچگونه ابرکجا تو...
-
پنجه ٔ دزدیده
لغتنامه دهخدا
پنجه ٔ دزدیده . [ پ َ ج َ / ج ِ ی ِ دُ دی دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ترجمه ٔ خمسه ٔ مسترقه است و آن پنج روزی باشد که در آخر تقویمها نویسند. و وجه تسمیه به دزدیده از آن جهت است که وزیر یکی از پادشاهان عجم حاصل این پنج روز را از تمام ممالک او هم...