کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلیه
لغتنامه دهخدا
فلیه . [ ] (اِ) فودنج بحری . (فهرست مخزن الادویه ).
-
واژههای مشابه
-
فلیة
لغتنامه دهخدا
فلیة. [ ف ِل ْ لی ی َ ] (ع اِ) زمینی که باران سالش نرسیده ، چندانکه باران سال آینده رسد وی را. ج ، فلالی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فلالی
لغتنامه دهخدا
فلالی . [ ف َ] (ع اِ) ج ِ فَلّیّة. (منتهی الارب ). مفرد آن را اقرب الموارد به کسر اول آورده است . رجوع به فلیه شود.
-
ادریا
لغتنامه دهخدا
ادریا. [ اَ ] (اِخ ) یکی از قدیمترین شهرهای ایطالیا در ولایت رویگو از بندقیه واقع در کنار ترعه ٔ بیانکو بمسافت 30 میلی جنوب غربی ونیز، سکنه ٔ آن در حدود 13 هزار تن است . فیضان نهرهای ولایت موجب زیانهای بسیار گردیده چه خاکهائی را با خود حمل می کند و د...
-
پودنه
لغتنامه دهخدا
پودنه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) قسمی گیاه معطّر از احرار بُقول شبیه به نعناع در تداول امروزی . و در قدیم پودنه بمعنی نعنع و نعناع ، (دهار) و پودنه ٔ بستانی مستعمل بوده است . و این گیاه را که امروز پودنه میخوانیم در قدیم پودنه لب جوی و پودنه ٔ جویباری (ذخی...