کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلوح
لغتنامه دهخدا
فلوح . [ ف ُ ] (ع اِ) شکافها. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). ج ِ فَلْح . رجوع به فَلْح شود.
-
جستوجو در متن
-
همذان
لغتنامه دهخدا
همذان . [ هََ م َ ] (اِخ ) همدان .شهری است که همذان بن فلوح بن سام بن نوح آن را بنا کرد. (منتهی الارب ). رجوع به همدان (مدخل ِ نخست ) شود.
-
کاجغری
لغتنامه دهخدا
کاجغری . [ غ َ ] (اِخ ) ابوالفضل ادریس بن فلوح الحاج ، وی از محمدبن عبداﷲبن حسین روایت کند والمعی ازو روایت دارد. (انساب سمعانی ورق 470 ب ).