کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلهبَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bulk carrier
فلهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل بار فلهای
-
واژههای مشابه
-
bulk cargo
فله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کالاهای همجنس که بهصورت بستهبندینشده و غیرمظروف حمل میشود متـ . بار فلهای، کالای فلهای، فلهای
-
فله
فرهنگ فارسی معین
(فَ لُِ) (اِ.) اجناسی که به صورت کیلویی و غیر بسته بندی فروخته شود.
-
فله
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ یا فُ لَّ) (اِ.) آغوز، شیر اول گاو یا گوسفند پس از زاییدن .
-
فله
لغتنامه دهخدا
فله . [ ف َل ْ ل َ / ل ِ / ف َ ل َ / ل ِ / ف ُل ْ ل َ / ل ِ / ف ُ ل َ / ل ِ ] (اِ) شیر اول حیوان نوزاییده که چون بر آتش نهند منجمد شود و مایه ٔ پنیر گردد. آغوز. لبا. (فرهنگ فارسی معین ). زهک . لبا. آغوز. گورماست . ماک . (یادداشت مؤلف ) : کنیزک با طب...
-
فلة
لغتنامه دهخدا
فلة. [ ف ُ ل َ ] (ع اِ) مؤنث فلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
فله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پله› [قدیمی] fa(o)l[l]e = آغوز: ◻︎ نوآیینمطربان داریم و بربطهای گوینده / مساعدساقیان داریم و ساعدهای چون فلّه (منوچهری: ۲۱۳).
-
dry-bulk carrier
خشکهفلهبر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وسیلهای برای حمل بارهای فلهای
-
container-bulk carrier, bulk-container carrier, conbulker
بارگُنجـ فلهبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی چندمنظورهای که توانایی حمل بارگُنج یا بار فلهای را دارد
-
فلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← فله
-
bulk loader
فلهبارزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خودرو نقالهدار ویژۀ بارگیری و تخلیۀ بار فله در هواپیما
-
break bulk cargo
نیمفله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کالای متفرقهای که نه فلهای است و نه بارگُنجی متـ . بار نیمفلهای، کالای نیمفلهای، نیمفلهای
-
bulk material
کالای فله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مواد و مصالحی که بهصورت انبوه تهیه میشود
-
فَلَه گرى
لهجه و گویش بختیاری
fala-gari عملگى، کارگرى.