کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلنجیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فلنجیدن
معنی
(فَ لَ نْ دَ) (مص م .) اندوختن ، گرد آوردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلنجیدن
فرهنگ فارسی معین
(فَ لَ نْ دَ) (مص م .) اندوختن ، گرد آوردن .
-
فلنجیدن
لغتنامه دهخدا
فلنجیدن . [ ف َ ل َ دَ ] (مص ) جمع کردن و اندوختن . (برهان ). اندوختن . گرد آوردن . (فرهنگ فارسی معین ) : این ترازو که آنچه برسنجدجز همه سود خویش نَفْلنجد.مختاری .
-
جستوجو در متن
-
جمع کردن
فرهنگ واژههای سره
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن