کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلفلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلفلة
لغتنامه دهخدا
فلفلة. [ ف َ ف َ ل َ ] (ع مص ) خرامیدن به ناز. (منتهی الارب ). تبختر. (اقرب الموارد). || دندان مالیدن به سواک [ مسواک ]. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || فلفل در طعام یا شراب کردن . (المصادر زوزنی ) (اقرب الموارد).
-
فلفلة
لغتنامه دهخدا
فلفلة. [ ف ُ ف ُ ل َ / ف ِ ف ِ ل َ ](ع اِ) واحد فلفل . (اقرب الموارد). یک دانه فلفل .