کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلط
لغتنامه دهخدا
فلط. [ ف َ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن و متحیر شدن از چیزی . (منتهی الارب ). دهشت یافتن . (از اقرب الموارد).
-
فلط
لغتنامه دهخدا
فلط. [ ف َ ل َ ] (ع ق ) ناگاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
فلت
لغتنامه دهخدا
فلت . [ ف ُل ْ ل َ / ف ُ ل َ ] (ع ص ) فرس فلت ؛ اسب تیزرو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
فلت
لغتنامه دهخدا
فلت .[ ف َ ل َ ] (ع اِمص ) رهایی . (منتهی الارب ). || (مص ) رها کردن و خلاص دادن . (از اقرب الموارد).
-
فلة
لغتنامه دهخدا
فلة. [ ف ُ ل َ ] (ع اِ) مؤنث فلان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).