کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلس فلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلس فلس
دیکشنری فارسی به عربی
متقشر
-
واژههای مشابه
-
scaling 5
فلسگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند جدا کردن فلسها از پوست ماهی
-
scaley, scalelike
فلسمانند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ← فلسی 2
-
جستوجو در متن
-
متقشر
دیکشنری عربی به فارسی
فلس مانند , فلس فلس , پولک دار , زبر , ناهموار
-
scaly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقعدی، فلس مانند، زبر، فلس فلس، نا هموار، پولک دار
-
squama
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکواش، فلس، پولک، ساختمان فلس مانند
-
squamae
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکامای، فلس، پولک، ساختمان فلس مانند
-
squamose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکواموس، فلس دار، پوشیده از فلس یا پولک
-
فلوس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ فلس] [قدیمی] folus = فلس
-
پولک
واژگان مترادف و متضاد
۱. پولخرد، فلس ۲. فلس ۳. صحیفه، صفحه
-
فلسة
لغتنامه دهخدا
فلسة. [ ف َ س َ ] (ع اِ) فلس .پشیز ماهی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فلس شود.
-
پیلک
لهجه و گویش بختیاری
pilak پولک، فلس.
-
کچ
فرهنگ فارسی معین
(کُ) (اِ.) فلس ماهی .