کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلذه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فلذه
/felze/
معنی
پارهای از جگر، گوشت، زر یا سیم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلذه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فلذَة، جمع: افلاذ] [قدیمی] felze پارهای از جگر، گوشت، زر یا سیم.
-
واژههای مشابه
-
فلذة
لغتنامه دهخدا
فلذة. [ ف ِ ذَ ] (ع اِ) پاره ای از گوشت و جگر و مال و از سیم و زر.ج ، افلاذ، فِلَذ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
فلذ
لغتنامه دهخدا
فلذ. [ ف ِ ل َ ] (ع اِ) ج ِ فلذة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به فلذة شود.
-
افلاذ
لغتنامه دهخدا
افلاذ. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ فِلْذ، بمعنی جگرشتر. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ فِلْذة، بمعنی پاره ای از جگر و گوشت و مال از سیم و زر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): و پسران ایشانرا بمحل اولاد بل بمنزلت افلاذ اکبادند. (جهانگ...
-
پاره
لغتنامه دهخدا
پاره . [ رَ / رِ ] (اِ) پینه که بجامه ٔ کهنه زنند. رقعه . پینه . وصله . دَرپی . خرقة. الترویم ؛ پاره دردادن جامه . (زوزنی ). اَللدّم ؛ پاره در جامه دادن . (تاج المصادر بیهقی ) : زیرا که بر پلاس نه نیک آیدبر دوخته ز ششترئی پاره . ناصرخسرو.نیست آزاده ر...