کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلجم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فلجم
/faljam/
معنی
قفل؛ کلون در؛ کلیدان؛ زنجیر پشت در: ◻︎ در به فلجم کرده بودم استوار / وز کلیدانه فروهشته مدنگ (علیقرط اندکانی: شاعران بیدیوان: ۳۲۴)
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلجم
لغتنامه دهخدا
فلجم . [ ف َ ج َ ] (اِ) قفل و غلق در باشدیعنی زنجیر دروازه و کلیدان ، و به این معنی با خای نقطه دار هم هست . (برهان ). رجوع به فلج و فلخم شود.
-
فلجم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فلج› [قدیمی] faljam قفل؛ کلون در؛ کلیدان؛ زنجیر پشت در: ◻︎ در به فلجم کرده بودم استوار / وز کلیدانه فروهشته مدنگ (علیقرط اندکانی: شاعران بیدیوان: ۳۲۴)
-
جستوجو در متن
-
فلج
لغتنامه دهخدا
فلج . [ ف َ ] (اِ) زنجیر در. کلیدان در. غلق . (یادداشت مؤلف ) : در به فلجم کرده بودم استواردر کلیدان اندرون هشتم مدنگ . علی قرط اندکانی .دل از دنیا بردار و به خانه بنشین پست فروبند در خانه به فلج و به پژاوند.رودکی .
-
کلیدانه
لغتنامه دهخدا
کلیدانه . [ ک ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی آخر کلیدان است که قفل و غلق در خانه باشد. (برهان ).قفل . (آنندراج ) (منتهی الارب ). کلیدان . (فرهنگ فارسی معین ). آن جای از کلان در که مدنگ را از آن گذرانده و آویزند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در به فل...
-
در
لغتنامه دهخدا
در. [ دَ ] (اِ) باب . (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ). آنچه از قطعات تخته یا از صفحات آهن و غیره سازند مربع مستطیل به قامت آدمی یا خردتر یا بلندتر و به پهنای گزی یا کمتر یا بیشتر و داخل چهار چوبی به پاشنه یا لولا نصب کنند و بر مدخل یا مخرج خانه ، سرا...