کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلامینگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فلامینگو
/felāmingo/
معنی
پرندهای بزرگ، سفیدرنگ، و آبچر، با پاهای بلند، گردن دراز، و منقار پهن و سفیدرنگ که از جانوران دریایی تغذیه میکند؛ مرغ حسینی؛ مرغ آتشی؛ سرخاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فلامینگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: flamino، مٲخوذ از اسپانیایی] (زیستشناسی) felāmingo پرندهای بزرگ، سفیدرنگ، و آبچر، با پاهای بلند، گردن دراز، و منقار پهن و سفیدرنگ که از جانوران دریایی تغذیه میکند؛ مرغ حسینی؛ مرغ آتشی؛ سرخاب.
-
فلامینگو
دیکشنری فارسی به عربی
نحام
-
جستوجو در متن
-
مرغ آتشی
واژهنامه آزاد
فلامینگو
-
flamingo plant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیاه فلامینگو
-
flamingo flower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گل فلامینگو
-
flamingo
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلامینگو، پاخلان، مرغ اتشی، مرغ غواص
-
نحام
دیکشنری عربی به فارسی
فلامينگو , نوعي پرنده با پرهاي صورتي رنگ که پاهاي لاغر و درازي دارد