کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فلاسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فلاسک
/felāsk/
معنی
ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن.
فرهنگ فارسی عمید
برابر فارسی
دمابان
دیکشنری
flask, thermos, vacuum flask, vacuum bottle, vacuum jug
-
جستوجوی دقیق
-
فلاسک
فرهنگ واژههای سره
دمابان
-
فلاسک
فرهنگ فارسی معین
(فِ سْ کْ) [ فر. ] (اِ.) 1 - بطری ، قمقمه . 2 - ظرفی در دار و دو جداره برای خنک نگه داشتن آب یا گرم نگه داشتن چای ، دمابان (فره ).
-
فلاسک
لغتنامه دهخدا
فلاسک . [ فْلا / ف ِ ] (فرانسوی یا انگلیسی ، اِ) ظرفی از فلز یا شیشه و جز آن دارای دهانه ٔ تنگ . || یخچال کوچک شیشه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
-
فلاسک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: flasque] felāsk ظرفی دوجداره برای حفظ دمای مایعات داخل آن.
-
جستوجو در متن
-
flasklet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک
-
ترموس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: thermos] termus = فلاسک
-
ترموز
واژهنامه آزاد
فلاسک
-
ترموز
واژهنامه آزاد
فلاسک
-
Dewar flask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک دوری
-
thermos bottle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطری فلاسک
-
thermos flask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک ترموس
-
powder flask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک پودر
-
hipflask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک هیپ
-
vacuum flask
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاسک خلاء