کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فقیه
/faqih/
معنی
عالِم به احکام شرع؛ متخصص در علم فقه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دانشمند، شریعتمدار، عالم، مجتهد، مرجع
برابر فارسی
دین شناس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقیه
واژگان مترادف و متضاد
دانشمند، شریعتمدار، عالم، مجتهد، مرجع
-
فقیه
فرهنگ واژههای سره
دین شناس
-
فقیه
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (ص .) عالم به احکام شرع .
-
فقیه
لغتنامه دهخدا
فقیه . [ ف َ ] (ع ص ) دانا. (منتهی الارب ). دانشمند. (غیاث ) (از اقرب الموارد). || دریابنده . رجوع به فَقِه شود. || فحل فقیه ؛ گشن ماهر و زیرک در گشنی کردن . (منتهی الارب ). || دانای علم دین . ج ، فقهاء. (منتهی الارب ) (غیاث ). عالم علم فقه . (از اقر...
-
فقیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: فقهاء] faqih عالِم به احکام شرع؛ متخصص در علم فقه.
-
فقیه
دیکشنری فارسی به عربی
محامي
-
واژههای مشابه
-
علی فقیه
لغتنامه دهخدا
علی فقیه . [ ع َ ی ِ ف َ ] (اِخ ) ابن احمد فقیه عاملی . ادیب و شاعر بود و پس از سال 1120 هَ . ق . درگذشت . او را دیوان شعری است . (ازمعجم المؤلفین از مجله ٔ عرفان شماره ٔ 40 ص 334).
-
عماد فقیه
لغتنامه دهخدا
عماد فقیه . [ ع ِ دِ ف َ ](اِخ ) علی کرمانی ، ملقب به عمادالدین و متخلص به عماد و مشهور به عماد فقیه و خواجه عماد فقیه . از عرفای قرن هشتم هَ . ق . رجوع به عمادالدین کرمانی شود.
-
فقیه نصری
لغتنامه دهخدا
فقیه نصری . [ ف َ هَِ ن َ ] (اِخ ) محمدبن محمد فقیه بن محمد الشیخ . از ملوک دولت بنی نصربن الاحمر در غرناطه بود. و در سال 701 هَ . ق . بعد از درگذشت پدرش به حکومت رسید و در فرمانروایی استبداد ورزید. در سال 708 هَ . ق . مخلوع شد و به سال 710 هَ . ق . ...
-
فقیه آباد
لغتنامه دهخدا
فقیه آباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش چالوس شهرستان نوشهر، دارای 80 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ چالوس و محصول عمده اش برنج ، لبنیات و مختصر مرکبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
فقیه آباد
لغتنامه دهخدا
فقیه آباد. [ ف َ ](اِخ ) دهی است از دهستان نشتای شهرستان شهسوار، دارای 400 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ آزاررود و محصول عمده اش برنج است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
فقیه احمدان
لغتنامه دهخدا
فقیه احمدان . [ ف َ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از بخش خورموج شهرستان بوشهر، دارای 493 تن سکنه . آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و خرماست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
فقیه بیگلو
لغتنامه دهخدا
فقیه بیگلو. [ ف َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، دارای 300 تن سکنه . آب آن ازباراندوزچای و محصول عمده اش غله ، توتون ، انگور، حبوبات و چغندر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
فقیه بیگلو
لغتنامه دهخدا
فقیه بیگلو. [ ف َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است ازبخش حومه ٔ شهرستان ارومیه ، دارای 160 تن سکنه . آب آن از نازلوچای و محصول عمده اش غله ، چغندر، توتون ، کشمش و حبوبات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).