کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقیاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقیاز
لغتنامه دهخدا
فقیاز. [ ف َق ْ ] (اِ) به معنی فغیاز به غین معجمه . (آنندراج ). رجوع به فغیاز شود.
-
واژههای همآوا
-
فغیاز
لغتنامه دهخدا
فغیاز. [ ف َغ ْ ] (اِ) عطا و بخشش . (ازبرهان ). بغیاز. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : چو عقب بخشدی گزیت ببخش هم بده شعر بنده را فغیاز. ابوالعباس .|| به معنی شاگردانه هم هست و آن زری باشد که بعد از اجرت استاد بطریق انعام بشاگرد دهند. || به معنی مژده و نوید...
-
فغیاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بغیاز› [قدیمی] faqyāz ۱. عطا؛ بخشش؛ انعام؛ شاگردانه: ◻︎ به هر طریق که خواهی همیشه مال دهد / به بخشش و به صله، خیر و صدقه و فغیاز (ابوالعباس: صحاحالفرس: فغیاز).