کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقط یکبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقط یکبار
دیکشنری فارسی به عربی
عندما
-
واژههای مشابه
-
فقطاتاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← تعرفۀ فقطاتاق
-
فقط بجز
دیکشنری فارسی به عربی
انقذ
-
فقط بخاطر
دیکشنری فارسی به عربی
فقط
-
Read Only Memory
حافظۀ فقط خواندنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی حافظۀ رایانه که فقط میتوان دادهها را از روی آن خواند اختـ . حافظۀ خواندنی ROM
-
room only, European Plan, EP 2
تعرفۀ فقطاتاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعرفۀ اتاق بدون در نظر گرفتن قیمت غذا یا نوشابه متـ . فقطاتاق
-
امشب فقط آش بخور.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: emšew faqat âš bexa. طاری: amšev feqat âš bexo. طامه ای: amšev faqat âš boxo. طرقی: amšev faqat âš bexo. کشه ای: amšev faqat âš bexo. نطنزی: emšow faqat âš baxo.
-
گوشت (فقط گوشت چهارپایان)
دیکشنری فارسی به عربی
لحم
-
ciphertext-only attack
حملۀ فقط با متن رمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] حملهای که در آن تحلیلگر رمز به متن رمزیشدۀ شماری از پیامهایی دسترسی دارد که همگی با یک خوارزمی/ الگوریتم رمزگذاری (encryption) شدهاند
-
جستوجو در متن
-
یکبار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ق .) 1 - یک دفعه ، مقابل دو بار. 2 - بی خبر، غفلتاً.
-
once
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک بار، سابقا، یک مرتبه، یکبار دیگر، فقط یکبار، یکوقتی
-
biweekly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دو هفته ای، دوهفته یکبار، پانزده روز یکبار، هفته ای دوبار
-
semimonthly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نیمه ماهانه، نشریه دو هفته یکبار، ماهی دوبار، دوهفته یکبار