کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فقط
/faqat/
معنی
منحصراً؛ تنها.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تنها
۲. مگر
۳. لاغیر، منحصراً
۴. بس، محض
برابر فارسی
تنها
دیکشنری
alone, barely, but, just, mere, merely, only, purely, simply, single, solely, solitary
-
جستوجوی دقیق
-
فقط
واژگان مترادف و متضاد
۱. تنها ۲. مگر ۳. لاغیر، منحصراً ۴. بس، محض
-
فقط
فرهنگ واژههای سره
تنها
-
فقط
فرهنگ فارسی معین
(فَ قَ) [ ع . ] (ق .) منحصراً، تنها.
-
فقط
لغتنامه دهخدا
فقط. [ ف َ ق َ ] (ع ق مرکب ) تنها. بس . (یادداشت مؤلف ). کلمه ٔ مرکب از فاء و قَطّ. (از اقرب الموارد). قط اسم فعل است به معنی «بس است » و «کفایت میکند». (ناظم الاطباء). || محض و خالص و بدون آمیختگی و بطور ساده . (ناظم الاطباء). || بتنهائی . همان و ن...
-
فقط
دیکشنری عربی به فارسی
عادل , دادگر , منصف , باانصاف , بي طرف , منصفانه , مقتضي , بجا , مستحق , () فقط , درست , تنها , عينا , الساعه , اندکي پيش , درهمان دم , فقط , محض , بس , بيگانه , عمده , صرفا , منحصرا , يگانه , فقط بخاطر , بتنهايي
-
فقط
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] faqat منحصراً؛ تنها.
-
فقط
دیکشنری فارسی به عربی
بحيرة , فقط , لکن , لوحده
-
واژههای مشابه
-
فقطاتاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← تعرفۀ فقطاتاق
-
فقط یکبار
دیکشنری فارسی به عربی
عندما
-
فقط بجز
دیکشنری فارسی به عربی
انقذ
-
فقط بخاطر
دیکشنری فارسی به عربی
فقط
-
Read Only Memory
حافظۀ فقط خواندنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی حافظۀ رایانه که فقط میتوان دادهها را از روی آن خواند اختـ . حافظۀ خواندنی ROM
-
room only, European Plan, EP 2
تعرفۀ فقطاتاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعرفۀ اتاق بدون در نظر گرفتن قیمت غذا یا نوشابه متـ . فقطاتاق
-
امشب فقط آش بخور.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: emšew faqat âš bexa. طاری: amšev feqat âš bexo. طامه ای: amšev faqat âš boxo. طرقی: amšev faqat âš bexo. کشه ای: amšev faqat âš bexo. نطنزی: emšow faqat âš baxo.