کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فقرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فقرا
/foqarā/
معنی
= فقیر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
فقرا
فرهنگ فارسی معین
(فُ قَ) [ ع . فقراء ] (اِ. ص .) جِ فقیر؛ 1 - تهی دستان ، تنگ دستان . 2 - عارفان ، درویشان .
-
فقرا
لغتنامه دهخدا
فقرا. [ ف ُ ق َ ](ع ص ، اِ) فقراء. مردم مسکین و بی چیز. (یادداشت مؤلف ) : در انبارهای غله باز کردند و غلتها بریختند و بر فقرا و مساکین صرف کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). فقرا و تنگدستان را مراعات کن . (مجالس سعدی ). فقرا را به بی سروپایی معیوب گردان...
-
فقرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فقراء، جمعِ فقیر] foqarā = فقیر
-
واژههای مشابه
-
فقیر و فقرا
فرهنگ گنجواژه
نادار.
-
جستوجو در متن
-
indigents
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فقرا
-
نون و چای
لهجه و گویش تهرانی
صبحانه فقرا
-
حَبَّک
لهجه و گویش تهرانی
حبههای جدا شده از انگور بدون خوشه که فقرا میخریدند
-
sustentative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعهد، اعانت دهنده، کمک کننده به فقرا
-
آب کله
لهجه و گویش تهرانی
آب دیگ کله پزی که فقرا ترید میکردند.
-
مساکین
واژگان مترادف و متضاد
بیبضاعتها، بیچارگان، بینوایان، تهیدستان، فقیران، فقرا، مسکینان، مسکینها ≠ اغنیا، ثروتمندان
-
تجار
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازرگانان، تاجران، سوداگران ۲. اغنیا، پولداران، ثروتمندان ≠ فقرا
-
food distribution program
برنامۀ توزیع غذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] برنامهای برای بهبود رژیم غذایی دانشآموزان و فقرا و سالخوردگان
-
آش پشت پا
فرهنگ فارسی معین
(ش ِ پُ تِ) (اِمر.) آشی که پس از رفتن عزیزی به مسافرت درست می کنند و به فقرا می دهند.