کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فعلگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فعلگی
/fa'legi/
معنی
شغل و عمل فعله؛ کارگری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
عملگی، کارگری، مزدوری
دیکشنری
peonage
-
جستوجوی دقیق
-
فعلگی
واژگان مترادف و متضاد
عملگی، کارگری، مزدوری
-
فعلگی
فرهنگ فارسی معین
(فَ عْ لِ) (حامص .) از فعله عربی ؛ کارگری ، مزد بگیری .
-
فعلگی
لغتنامه دهخدا
فعلگی . [ ف َ ع َ ل َ /ل ِ ] (حامص ) عمل فعله . عملگی . (یادداشت مؤلف ). کارگری . فعله بودن . مزدوری . || کارگری بدون اجرت و مزد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به فعله شود.
-
فعلگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] fa'legi شغل و عمل فعله؛ کارگری.
-
واژههای مشابه
-
کهنه فعلگی
لغتنامه دهخدا
کهنه فعلگی . [ ک ُ ن َ / ن ِ ف َ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) حیله گری . مکاری . مکربازی . حالت و صفت کهنه فعله : در عشق می گذارم از تو بنای کاری گر کهنه فعلگی را گردون نهد کناری . محسن تأثیر (از آنندراج ).رجوع به کهنه فعله شود.
-
جستوجو در متن
-
عملگی
واژگان مترادف و متضاد
فعلگی، کارگری
-
کارگری
واژگان مترادف و متضاد
عملگی، فعلگی
-
عملگی
لغتنامه دهخدا
عملگی . [ ع َ م َ ل َ / ل ِ ] (حامص ) فعلگی و شغل و پیشه ٔ عمله . (ناظم الاطباء). عمله بودن . کارگر بودن . فعله بودن . رجوع به عمله شود.
-
کار گل
لغتنامه دهخدا
کار گل . [ رِ گ ِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عملگی . فعلگی . زمین کندن و شخم زنی و گل مالی و نظائر آن : و در همه ٔ ممالک کسی را نگذاشت که به معیشت و عمارت ضیاع خود مشغول شوند الا همه برای او بقلعه ها و قصرها و خندقها زدن و کار گل کردن گرفتار بودند. (ت...