کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فعال سازی دگرریختاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فراگوی فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← اندام تولید فعال
-
active adversary
مهاجم فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] مهاجمی که علاوه بر شنود اطلاعات طرفهای قرارداد میتواند امکان تخطی آنها را از قراردادها نیز فراهم کند
-
active site, active centre
موضع فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] جایگاهی در کاتالیزگر (catalyst) که واکنش کاتالیزی ناهمگن در آن صورت میگیرد
-
active component
مؤلفۀ فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از جریان یا ولتاژ یا توان ظاهری که در ایجاد توان واقعی سهیم است متـ . مؤلفۀ توانی power component
-
نیک فعال
لغتنامه دهخدا
نیک فعال . [ ف ِ ] (ص مرکب ) نکوکردار. نکوکار. رجوع به نیک فعالی شود.
-
عقل فعال
لغتنامه دهخدا
عقل فعال . [ ع َ ل ِ ف َع ْ عا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ترکیب «عقل فعال » ذیل عقل شود.
-
active volcano
آتشفشان فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آتشفشانی که فوران میکند یا در طول تاریخ بشر فوران کرده است
-
active cloud
اَبر فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رستهای از اَبر کومهای که میتواند آلایندههای هوا را از لایۀ مرزی جوّ در جوّ آزاد منتشر کند
-
active power
توان فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] توانی که میتواند کار انجام دهد و گرما تولید کند
-
active current
جریان فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مؤلفهای از جریان متناوب که با ولتاژ مدار همفاز است
-
active imagination
تخیل فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] شکلی از تخیل که در آن افراد خیالات واهی خود را بهنحوی هدفمند به کار میاندازند و پیگیری میکنند
-
active transport
ترابُرد فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایندی وابسته به انرژی که در آن یونها یا مولکولها در خلاف جهت شیب الکتروشیمیایی از خلال غشای یاخته عبور میکنند
-
bioactive
زیستفعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ویژگی ترکیبی که در بافت زنده اثر میگذارد
-
active area
سطح فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بخشی از پیوندگاه یکسوساز فلزی که جریان پیشرونده را از خود عبور میدهد
-
active potential
پتانسیل فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پتانسیلی که در آن، ماده واکنش خوردگی از خود نشان میدهد