کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فعالیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
فعالیت
/fa''āliy[y]at/
معنی
۱. کاروکوشش بسیار؛ پرکاری.
۲. عمل به کار
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پرکاری، تلاش، جدیت، سختکوشی
۲. کار، کوشش، مشغله
برابر فارسی
کوشش، تکاپو، کار و جنبش، کنشگری، کنش ور
فعل
بن گذشته: فعالیت کرد
بن حال: فعالیت کن
دیکشنری
activity, agency, energy, pursuit, set-to
-
جستوجوی دقیق
-
فعالیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرکاری، تلاش، جدیت، سختکوشی ۲. کار، کوشش، مشغله
-
فعالیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← آهنگ پرتوزایی
-
فعالیت
فرهنگ واژههای سره
کوشش، تکاپو، کار و جنبش، کنشگری، کنش ور
-
فعالیت
فرهنگ فارسی معین
(فَ یَّ) [ ازع . ] (مص جع .) کوشش .
-
فعالیت
لغتنامه دهخدا
فعالیت . [ ف َع ْ عا لی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) کوشش . (فرهنگ فارسی معین ).- فعالیت به خرج دادن ؛ کوشیدن . کوشش کردن . (ازفرهنگ فارسی معین ).- فعالیت داشتن ؛ کوشش کردن . (فرهنگ فارسی معین ).- فعالیت کردن ؛ کوشیدن .
-
فعالیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: فعالیَّة] fa''āliy[y]at ۱. کاروکوشش بسیار؛ پرکاری.۲. عمل به کار
-
فعالیت
دیکشنری فارسی به عربی
تحريک , حقيقة , نشاط
-
واژههای مشابه
-
critical activity
فعالیت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی که در مسیر بحرانی پروژه قرار دارد و غالباً به کمک روش مسیر بحرانی شناسایی میشود
-
successor activity, successor 2
فعالیت پسین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی زمانبندیشده که بنابر یک رابطۀ منطقی پس از فعالیت پیشین انجام میپذیرد
-
predecessor activity, predecessor
فعالیت پیشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فعالیتی زمانبندیشده که بهطور منطقی تعیین میکند فعالیت پسین چه هنگام آغاز میشود یا پایان مییابد
-
recreation activity
فعالیت تفریحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تفریحی که فرد بهدلخواه برای انبساط خاطر و لذت در آن شرکت میکند
-
alternative activity
فعالیت جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مجموعهفعالیتهای پیشگیرانهای که فرصت حضور در محیطهای جدید و ایمن و عاری از مواد را به افراد میدهد و از احتمال گرایش آنها به مصرف مواد میکاهد
-
sexual activity
فعالیت جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] هرگونه فعالیتی که ماهیت جنسی دارد
-
solar activity
فعالیت خورشیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] پدیدههایی که در جوّ خورشید دیده میشود و شامل ظهور لکههای خورشیدی و زبانهها و شرارهها و پدیدههای وابسته به آنهاست