کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فضلون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فضلون
لغتنامه دهخدا
فضلون . [ ف َ ] (اِخ ) امیر ابوالمظفر ممدوح قطران . (یادداشت بخط مؤلف ). وی از خاندان وهسودانیان است . (از شرح احوال رودکی ، بقلم سعید نفیسی صص 783-784). از سرگذشت وی اطلاعات زیادی در دست نیست : قطران ز بحر خاطر من قطره ای نبودفضلون ز خوان همت تو فض...
-
جستوجو در متن
-
ابوالمظفر
لغتنامه دهخدا
ابوالمظفر. [ اَ بُل ْم ُ ظَف ْ ف َ ] (اِخ ) فضلون . رجوع به فضلون ... شود.
-
ابوالاسوار
لغتنامه دهخدا
ابوالاسوار. [ اَ بُل ْ اَس ْ ](اِخ ) ابوالسوار. شاووربن منوچهربن شاوورنبه ٔ شاووربن فضلون از فرمانروایان ارّان و ارمنستان . او در سال 518 هَ . ق . مغلوب پادشاه گرجستان و دستگیر گشت .
-
شدادیان
واژهنامه آزاد
نام خاندانی کرد از اران ارمنستان است که در فاصله سالهای ۳۴۰ تا ۴۸۰ هجری قمری در نواحی باکو، گنجه و بردع حکومت کردند. نام برخی از شخصیت های مهم آنها لشکری، فضلون و ابوالاسوار شاوور است که در اشعار و منابع تاریخی آمده است. شدادیان در جنگ های اسلام با ر...
-
ابوالیسر
لغتنامه دهخدا
ابوالیسر. [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) (امیر...) سپاهسالار امیرابوالحسن علی لشکری فرمانروای گنجه از پادشاهان شدّادی که قطران شاعر در آغاز پس از مسافرت بگنجه بتوسط وی بدربار امیر مزبور راه یافت . قطران در نامه ای که به ابوالیسر فرستاده گوید:بشهر اندرون با ...
-
ابوالاسوار
لغتنامه دهخدا
ابوالاسوار. [ اَ بُل ْ اَس ْ ] (اِخ ) ابوالسوار. شاووربن فضلون . یکی از پادشاهان ارّان و ارمنستان در نیمه ٔ اول مائه ٔ پنجم هجری . مقرّ او شهر گنجه بود و او را جنگهای بسیار با ارامنه و روم بوده است و عاقبت بکمک الب ارسلان سلجوقی در سال 456 هَ . ق . ش...
-
دیباجی سمرقندی
لغتنامه دهخدا
دیباجی سمرقندی . [ ی ِ س َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مجمع الفصحا نویسد: از حکما و فضلای قادر قاهر مداح ملک فضلون ومعاصر حکیم قطران تبریزی و اسدی طوسی بود و مداحی سایر ملوک زمان خود را مینمود مردی بود شوخ طبع و ظریف و اهل و همه فن حریف . (از مجمع الفصحاء ج 1...
-
علی لشکری
لغتنامه دهخدا
علی لشکری . [ ع َ ی ِ ل َ ک َ ] (اِخ ) ابن موسی لشکری . مکنی به ابوالحسن . ششمین تن از بنی شداد بود که از سال 425 تا441 هَ . ق . بر گنجه حکومت کرد. وی از ممدوحان بزرگ قطران شاعر بود و این شاعر در حدود پانزده شانزده قصیده و قطعه در مدح او دارد و از اش...
-
عنصرالمعالی
لغتنامه دهخدا
عنصرالمعالی . [ ع ُ ص ُ رُل ْ م َ ] (اِخ ) امیر عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندربن قابوس بن وشمگیربن زیار. از امرای دانشمند خاندان زیاری بوده است . وی از زیاریانی است که بعد از منوچهربن قابوس و علی الخصوص پس از غلبه ٔ ترکمانان سلجوقی برایران ، حکومت مستق...
-
بذله
لغتنامه دهخدا
بذله . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) سخن مرغوب . (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) . سخن خوش و مرغوب و لطیفه . (از غیاث اللغات ). مطایبه و لطیفه . (ناظم الاطباء).شوخی . هزل . لطیفه . (فرهنگ فارسی معین ) : هر خاکپایش قبله ای هر آبدستش دجل...
-
خوان
لغتنامه دهخدا
خوان . [ خوا / خا ] (اِ) طبق بزرگی را گویند که از چوب ساخته باشند چه طبق کوچک را خوانچه گویند. (برهان قاطع). سفره ٔ فراخ و گشاده . (ناظم الاطباء). سماط. ابوجامع : همی از آرزوی ... خواجه را گه خوان بجز رونج نباشد خورش بخوانش بر. معروفی .نهادند خوان و ...